کتاب تاوان

Penance
کد کتاب : 17036
مترجم :
شابک : 978-6008211839
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 240
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

تاوان
Penance
کد کتاب : 35825
مترجم :
شابک : 978-6008967385
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 250
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب تاوان اثر میناتو کانائه

"تاوان" به قلم "میناتو کانائه" که فینالیست جایزه ی ادگار نیز بوده، داستانی هیجان انگیز و روانشناختی از ادبیات ژاپن می باشد. "تاوان" قصه ی چهار زن است که سرنوشت شان به وسیله ی یک روز وحشتناک در دوران کودکی آن ها، برای همیشه به هم گره خورده است. پانزده سال از آن روز کذایی سپری شده اما یک نفر می خواهد مطمئن شود که آن ها هرگز آن روز را فراموش نمی کنند.
سائی، ماکی، اکیکو و یوکو زمانی که هنوز دختربچه بودند، فریب خوردند که دوستشان امیلی را با یک غریبه ی مرموز تنها بگذارند. و سپس آنچه در ذهن نگنجد اتفاق افتاد...چند ساعت بعد، جسد امیلی پیدا شده بود.
چهار دوست هرگز قادر نشدند که خصوصیات بیگانه را برای پلیس شرح دهند چرا که چهره ی او را به خاطر نمی آوردند. مادر دختری که کشته شد، از اندوه قتل فرزند به مرز جنون رسیده و از دخترها می خواهد که یا قاتل را پیدا کنند یا برای جنایتی که مرتکب شده اند "تاوان" داده و مجازات شوند. اگر هیچ یک از این دو راه را انتخاب نکنند، او شخصا دست به کار می شود تا انتقام فرزند دلبندش را بگیرد و کاری کند که هم بازی های بی احتیاط او، به سزای عملشان برسند.
"میناتو کانائه" که پیش از این نیز جوایز بسیاری دریافت کرده و قلمش به واسطه ی نوشتار منحصر به فرد وی مورد تحسین بسیار زیادی قرار گرفته، این بار نیز در "تاوان"، داستان تیره و تاریکی را از انتقام و درام روانشناختی ارائه می کند که نفس ها را در سینه ی خوانندگان اثر حبس خواهد ساخت.

کتاب تاوان


ویژگی های کتاب تاوان

نامزد جایزه ادگار سال 2018

میناتو کانائه
میناتو کانائه (Kanae Minato؛زاده ۱۹۷۳ در استان هیروشیما) یک نویسنده اهل ژاپن است. او در دوران جوانی از طریق آثار آگاتا کریستی، ادوگاوا رانپو و موریس لوبلان با دنیای ادبیات ارتباط برقرار کرده و استعداد خود را در ژانر رمان‌های معمایی پرورش داد. او در سال ۲۰۰۸ اولین رمان بلند خود را به نام "اعترافات" منتشر نمود که با استقبال چشمگیری روبرو شد و او را در زمرهٔ بزرگترین نویسندگان معاصر ژاپن قرار داد. ناکاشیما تتسویا یکی از برجسته‌ترین سینماگران کنونی ژاپن "اعترافات" را بازسازی سینمایی کرد...
نکوداشت های کتاب تاوان
Minato's simple, clear voice highlights the stories' psychological intensity, and themes of powerlessness evolving to strength, duty, and redemption create layers of interest that are perfect for book-group dissection.
صدای ساده و شفاف میناتو، بار روانشناسی داستان را برجسته می کند و زمینه های ناتوانی که به قدرت، وظیفه و رستگاری تکامل پیدا می کنند، لایه هایی از علاقمندی را ایجاد می کنند که برای گروه های تشریح کتاب عالی است.
Booklist Booklist

Minato spotlights the dysfunction that can fester beneath the tidy surface of Japanese society.
میناتو اختلالات عملکردی را که می توانند زیر پوشش تر و تمیز جامعه ی ژاپنی رخ دهند، برجسته سازی می کند.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Minato keeps readers glued to their seats.
میناتو خوانندگان را به صندلی هایشان میخکوب می کند.
Library Journal Library Journal

[A] suspenseful psychological melodrama...filled with strange entwinings of chance and effect, free will and manipulation, the mundane and the bizarre.
یک ملودرام روانشناختی پرتعلیق...که سرشار است از درهم آمیختگی غریب شانس و اثر، اراده و اعمال نفوذ و روزمرگی و اوهام.
Wall Street Journal Wall Street Journal

قسمت هایی از کتاب تاوان (لذت متن)
سارا خانم آساکو! از اینکه محبت کردید و در مراسم ازدواج من که چندی پیش برگزار شد، شرکت کردید، صمیمانه تشکر می کنم. در تمام مدت مراسم، به اقوام و خویشانم که از آن شهرستان آمده بودند، با نگرانی نگاه می کردم که مبادا شما با دیدن آنان، آن زمان را به یاد آورید و رنجیده خاطر شوید، چراکه آن ها به هیچ وجه درکی ندارند و...

من چهار سال در خوابگاه دانشجویی زندگی کردم. وقتی به پدر و مادرم گفتم که می خواهم در دانشگاه توکیو ادامه ی تحصیل بدهم، هر دو به اتفاق مخالفت کردند اگر فریب آدم بدجنسی را بخورم و مجبورم کنند که تن فروشی کنم، چه؟ اگر معتاد شوم، چه؟ اگر به قتل برسم، چه؟ خانم آساکو، شما که در پایتخت بزرگ شده اید، شاید با خواندن این حرف ها خنده تان بگیرد و بگویید واقعا آن ها چه چیزی شنیده اند که چنین فکرهایی می کنند. من هم با این صحبت ها مخالفت کردم و حتی با کنایه نام برنامه ی تلویزیونی مورد علاقه ی آن ها را به میان آوردم و گفتم: «این صحبت ها به خاطر زیادی دیدن (بیست وچهار ساعت در پایتخت) است»، ولی در حقیقت، بارها چنین تصورات وحشتناکی به ذهن خودم هم راه یافته بودند، اما با وجود آنها، مصرانه تصمیم داشتم به توکیو بروم.

همه چیز عروسک دلربا بود، هم چهره ی عجیبش که معلوم نبود بچه ای است که قیافه ی جدی و بزرگسال دارد و یا بزرگسالی است که قیافه ی بچه گانه دارد و هم دست و پای باریکش که ناخودآگاه دلم می خواست دستم را دراز کرده و آن ها را لمس کنم. با خودم فکر کردم که چقدر خوب می شود اگر همیشه این عروسک را کنار خودم داشته باشم و با آن حرف بزنم و در همان لحظه ذهنم به سراغ صاحب عروسک هم رفت، ولی دختری که صاحب عروسک بود یک بچه ی فقیر شهرستانی بود که جز جای یک خال ریز هیچ وجه اشتراک دیگری با عروسک نداشت.