این کتاب داستان کودکی ناشنواست که در راه مدرسه با مشکلاتی روبرو میشود و واقعیتهایی را میبیند که دیگران از آن بی خبرند اما چون کسی متوجه حرفهایش نمیشود نمیتواند آنها را خانواده و اطرافیان بفهماند . در نهایت معلم متوجه صحبتهای او شده و رازهایی برملا میشود.
 
                            لیزا بلانکا باتگلینو، رئیس بازنشسته دانشکده علوم تربیتی و سلامت در دانشگاه ایالتی بریجواتر است.
او در سال ۱۹۵۷ در والتام، ماساچوست، به عنوان دختر بزرگ بلانش و جان باتالینو، متولد شد. برادر کوچکترش مبتلا به سندرم داون است. او مدرک لیسانس آموزش در آموزش ویژه و ابتدایی را از دانشگاه ایالتی بریجواتر در سال ۱۹۷۹، مدرک کارشناسی ارشد آموزش ویژه را از کالج بوستون در سال ۱۹۸۱ و مدرک دکترای فلسفه را از کالج بوستون در سال ۱۹۹۱ دریافت کرد. او به همراه همسرش، دنیس رودریگز، در کیپ کاد زندگی میکند. این زوج سه فرزند و پنج نوه دارند. او عاشق رفتن به ساحل، سفر و گذراندن وقت با خانوادهاش است.
او کار خود را در دانشگاه ایالتی بریجواتر به عنوان اولین متخصص ناتوانیهای یادگیری آغاز کرد و در آنجا به اعضای هیئت علمی در تدوین قانون آمریکاییهای دارای معلولیت کمک کرد و ۳۰ سال بعد را به عنوان استاد آموزش ویژه، رئیس و رئیس دانشکده در ترویج ارزشهای عدالت اجتماعی، تنوع و شمول گذراند. وی پروژههایی را با هدف بهبود شرایط افراد دارای معلولیت پیش برد و با وزارت آموزش و پرورش روسیه و بلیز در جهت تقویت آموزش ویژه همکاریهایی برقرار کرد.وی در مجلات علمی و فصلهایی از کتابها از جمله «یادآوری مدارس عادی ایالت ماساچوست» و «۱۵ نامه در مورد آموزش در سنگاپور» مشارکت داشته است. «رودخانه کارلوتا مرده است» اولین اثر داستانی اوست.