بازگشت به خانه مادری، مجالیست برای اتصال دوباره به خود و رفتن به لالوهای آن، پرسه میان لحظههای معلق در زمان… سطوح شکافته، اتاقهای بیچفت و بست، ارسیهای بیحریم، پنجرههای لولا دریده، تختهپارههای رنگ و رو باخته، لکههای بیرمق نور که گهگاه بر آجرها و دیوارهای آماس کرده مینشیند و محو میشود، چمدانهای خالی، شیشههای گرد گرفته شیر در جعبه، بوی گس جلبکها، نفس هنوز گرم حیاط خانه، حضور غایب قدمهای بازیگوشانه بر پلههای لیز، اینها و اینها… نغمات ملیح حک شده بر سنگ و خاک و خشت و آجر و چوب و سفالاند؛ در بازتابهای سکوت شان ترانههاست و در هر سایهشان شبحی از زمانهای سپری شده… خانههای مادری، تنها، خلاهای یک مکان نیستند. هر بویی از آن و هر تماسی با آن، پیکرهای خود از یادرفته ماست که گوشزدمان میکند کی هستیم و از کدام خانه آمدهایم.
عکسهای کتاب «فراموشی»، از فرشاد فداییان، حکایت خانههای خاموش است و صدای حافظههای از دست رفته.
فرشاد فدائیان نویسنده ایرانی متولد سال 1326 میباشد.