«شوالیه و شبپره» نخستین جلد از مجموعهی «پادشاهی استونواتر» نوشتهی ریچل گیلیگ است؛ رمانی فانتزی با لحن گوتیک و رگههای عاشقانه که جهانی آکنده از پیشگویی، ایمان، هویت و قدرتهای ماوراءالطبیعه را میسازد. داستان حول سیبل دلینگ میچرخد؛ دختری که در کودکی رها شده و همانند پنج دختر دیگر، سالهاست بهعنوان یکی از «پیشگوها» در کلیسای جامع آیسلینگ خدمت میکند. این دختران خوابهایی میبینند که الهاماتی از موجوداتی ناشناخته و باستانی-طالعبینیها-را در خود دارند، و همین توانایی باعث شده اربابان و مردم سراسر تروم نگاهشان کنند و سخنانشان را راهنمای امرار معاش، سیاست و حتی ایمان بدانند. اما سیبل در آستانهی آزادی از سالهای خدمت قرار دارد؛ دورهای که برای بسیاری از پیشگوها همراه با هراس و رویاهای آشفته است. ورود رودریک، شوالیهای گستاخ و بیاعتقاد، همه چیز را تغییر میدهد. او نه تنها به رویاها و نقش پیشگوها باور ندارد، بلکه اساس ایمان مردمش را زیر سوال میبرد. اما تضاد میان آنها با رخدادی نگرانکننده عمق تازهای پیدا میکند: پیشگوهای دیگر یکییکی ناپدید میشوند و سیبل درمییابد که اگر حقیقت را پیدا نکند، خودش نیز ممکن است قربانی بعدی باشد. او برخلاف میل اولیهاش مجبور میشود به رودریک اعتماد کند و با او-و با گارگویل رازآلودی به نام بارتولومیو که سالهاست محرم خوابهایش بوده-راهی سفری شود که پرسشهای بنیادینتری درباره ماهیت پیشگوییها و جایگاه خود او مطرح میکند. بدون آنکه رازهای اصلی داستان افشا شود، میتوان گفت که این سفر، سیبل را در مسیری قرار میدهد که مرز میان خواست الهی و ارادهی فردی را به چالش میکشد و او را با انتخابی روبهرو میسازد که به تعریف دوبارهی هویت و ایمانش میانجامد. مضامین رمان بر تقابل ایمان و اختیار بنا شدهاند. سیبل سالها آموخته که خود را ابزاری برای انتقال رویاها بداند، اما در جریان سفرش به این پرسش میرسد که آیا زندگیاش تنها در چارچوب یک تقدیر از پیشنوشتهشده معنا دارد یا اینکه میتواند مسیر تازهای برای خود بسازد. هویت او نیز در کانون روایت قرار گرفته است؛ دختری که زمانی «شش» نامیده میشد، اکنون باید بفهمد نام واقعیاش-و فردیتش-چه معنایی دارد. رابطهی او با رودریک و پیوند عاطفیاش با بارتولومیو، هر دو، آیینههایی میشوند که او خود نادیدهاش را در آنها مشاهده میکند. از سوی دیگر، نقش طالعبینیها و قدرت مبهمشان، لایهای سیاسی و هستیشناختی به داستان میافزاید: اینکه چه قدرتهایی جهان را اداره میکنند و چه مقدار از این قدرت قابل تفسیر، مقاومت یا دوبارهنویسی است. سبک نوشتاری گیلیگ سرشار از فضاهای تاریک، معماری سنگین، زمزمههای باستانی و لحظات احساسی درونی است؛ جهانی که هم غنی و وهمآلود است و هم در جزئیات، زنده و قابل لمس. با این حال، ریتم داستان برخلاف بسیاری از فانتزیهای اکشنمحور آهستهتر و تأملیتر است؛ ویژگیای که برای برخی خوانندگان جذاب و برای برخی دیگر کند خواهد بود. ابهامهایی که تا پایان کاملا گشوده نمیشوند نیز بخشی از ساختار قصهاند و ممکن است برای خوانندگانی که پاسخهای روشنتر میخواهند کمتر ارضاکننده باشد. در نهایت، «شوالیه و شبپره» رمانی است زیبا، احساسی و تاریک که ترکیبی از پیشگوییهای رازآلود، جستوجوی هویت و رمانسی آرام و پیچیده را پیش میبرد. این کتاب بهویژه برای دوستداران فانتزیهای گوتیک، روابط تدریجی و شخصیتهایی با درونکاوی عمیق تجربهای بسیار لذتبخش خواهد بود.
درباره ریچل گیلیگ
ریچل گیلیگ نویسنده و معلم امریکایی است که دارای مدرک لیسانس نظریه و نقد ادبی از دانشگاه UC Davis میباشد.