علم هرمنوتیک از عهد باستان تاکنون راهی دراز را پیموده است. از پیشگوییهای کاهنان مصری براساس تأویل نشانههای طبیعی و تأویل رویاها تا اساطیر و فلسفه یونانی و سنتهای دینی دارای کتاب یهودی و زردشتی و مسیحی و اسلامی، «تأویل» و «تفسیر» نه تنها لازمه فهم «کتاب» متناسب با عصر و مقتضیات زمانه و تنظیم مناسبات قدرت و حکومت براس سلطه بر ذهن مومنان و رعایا بوده است بلکه اساسی برای فهمهستی و جهان و وجود انسان نیز بوده است. «هرمنوتیک فلسفی» یا «فلسفه هرمنوتیکی» گادامر یک از بحثبرانگیزترین بحثهای فلسفی در خصوص «تأویل» را در قرن بیستم دامن زده است: رسیدن به عینیت در تأویل تا چه اندازه ممکن است؟ «فهم» چگونه کار میکند و «معنا» چگونه به دست میآید؟ آیا میتوان آنچه را نویسنده یا هنرمندی در اثر خود بیان کرده است با قطع و یقین فهمید؟ آیا کار فیلسوف توصیف «آنچه هست» است یا به دست دادن دستورها و معیارها یا بایدهایی برای «چگونه تأویل کردن» یا «چگونه تفسیر کردن»؟ این کتاب با گزارشی تاریخی از چگونگی شکلگیری علم هرمنوتیک، از جهان باستان یونانی تا عصر جدید. «فلسفه هرمنوتیکی» یا «هرمنوتیک فلسفی» گادامر را در کانون توجه و بررسی خود قرار میدهد تا بر سهمی تمرکز کند که هانس - گئورگ گادامر در پرورش نظریهای یکه در این خصوص داشته است.