کتاب «درآمدی به علم هرمنوتیک فلسفی» اثر ژان گروندن، مروری جامع بر فلسفهی تفسیر ارائه میدهد و از ریشههای باستانی تا اندیشمندان معاصر را پوشش میدهد. گروندن با تحلیل هرمنوتیک در ارسطو و ارتباط آن با منطق زبان آغاز میکند و مسیر تکامل این فلسفه را در حوزههای مدرن حقوقی، الهیاتی و ادبی دنبال میکند. او معنای جهانی هرمنوتیک را فراتر از کاربردهای محدود علمی بازمییابد و نشان میدهد که فهم، بهویژه پس از دوران متافیزیکی، به یک مقوله وجودی بدل شده است؛ به گفته او، تفسیر نه فقط دانستن، بلکه گفتگویی زنده و همزیستی زبانی است. در کتاب، گروندن به بررسی مهمترین چهرههای هرمنوتیک، از شلایرماخر، بوخ، درویزن و دیلتای در قرن نوزدهم گرفته تا هایدگر، گادامر، بتی، هابرماس و دریدا در دوره مدرن، میپردازد. او نه تنها تاریخچه هرمنوتیک را بازنمایی میکند، بلکه تنشها و تضادهای میان مکاتب مختلف تفسیری را تحلیل میکند و دیدگاه انتقادی خود درباره ماهیت تفسیر را ارائه میدهد. یکی از دستاوردهای کلیدی کتاب، تمایز بین «بیان» و «تفسیر» است؛ گروندن تفسیر را درک «کلمه درونی» میداند که به زبان بیرونی ترجمه میشود و آن را نوعی فرآیند وجودی و انسانی معرفی میکند. تحلیل و مضامین کلیدی کتاب شامل جهانشمولی هرمنوتیک، تأکید بر فهم به عنوان مقولهای وجودی، مفهوم گفتگوی درونی و هشدار نسبت به تقلیل تجربه تفسیری به روشهای صرفا عینی است. گروندن همچنین تاریخ هرمنوتیک را بازپیکربندی کرده و خوانشی غیرخطی و غنیتر از تکامل آن ارائه میدهد. نقاط قوت کتاب عبارتند از وضوح و قابل فهم بودن برای تازهکاران، تعادل میان تحلیل تاریخی و فلسفی، و عمق مفهومی در تأمل بر معنای درونی و ماهیت انسانی تفسیر. محدودیتها شامل عدم پرداخت به جزئیات فنی تخصصی، تمرکز نظری بیش از کاربرد عملی، و محدودیت دیدگاه به سنت اروپایی است. در نتیجه، «درآمدی به علم هرمنوتیک فلسفی» اثری اساسی برای درک چیستی هرمنوتیک و جایگاه آن در فلسفه و زندگی انسانی است. این کتاب با ترکیب تاریخ، تحلیل فلسفی و تأملات عملی، تفسیر را بهعنوان عملی ضروری برای همزیستی انسانی معرفی میکند و برای دانشجویان، پژوهشگران و علاقهمندان به فلسفه زبان و فهم متقابل، منبعی ارزشمند محسوب میشود.
درباره ژان گروندن
ژان گروندن (به انگلیسی: Jean Grondin) (متولد ۲۷ اگوست ۱۹۵۵) فیلسوف کانادایی است. پژوهشهای او عمدتاً در حوزه هرمنوتیک است.