آنچه از آن با عنوان فمینیسم یاد می کنند، در اصل، نهفتی اجتماعی و سیاسی بوده که از چند قرن پیش در اروپا آغاز شده است، شکل و محتوای اولیه این نهضت، به طور عمده، چون حرکتی اجتماعی در جهت اعتراض به فشارها و تبعیض هایی بود که در مورد زنان صورت می گرفت و در پی آن، کوشش برای استیفای حقوق زنان، وجهه همت حامیان این نهضت قرار گرفت.
فمینیسم بی تردید ره آوردهی مثبتی در تحول بخشیدن به نقش اجتماعی و سیاسی زنان داشته، چنانکه برای مثال، امروزه در بسیاری از کشورهای جهان، برخلاف گذشته، زنان از حق رای و سایر امتیازهای اجتماعی برخوردارند.
با این حال، در آرای فمینیستی، ناپختگی، ضعف، سستی، لغزش و خطاهای فراوان نیز وجود دارد.
مواجهه مناسب با این جریان اجتماعی و فکری، مستلزم نقادی محققانه نسبت به آن است.
بر اساس نیاز مبرمی که جامعه ما در مواجهه نوظهور خود با فمینیسم، در جهت نقادی محققانه نسبت به آن احساس می کند، این کتاب در پی آن است که مبانی فلسفی این حرکت اجتماعی و فکری را مورد بررسی و نقد قرار دهد.
تنظیم این مبانی، در سه حوزه اصلی انجام شده است: ماهیتآدمی، معرفت شناسی و اخلاق.
امید است این نوشته، انگیزه تامل و اندیشه ورزی در مواجهه با فمینیسم را در همه کسانی که به نحو مثبت یا منفی نسبت به آن حساسند فراهم آورد.