این کتاب عجیب کتاب خوب و بی نظیریه، کتاب ضد مدرنیته، کتابی که شخصیت اصلی-یعنی پدربزرگ رو- کاملاً میسازه، همذات پنداری شما با اون رو برمیانگیزه جوری که انگار اون پدربزرگ خود شماست. جای جای کتاب به جای دو نوه کله شق این پدربزرگ تصمیم میگیرید، دوست دارید به اون دو تا کمک کنید اما کاری از دستتون قادر نیست. وقتی که پدربزرگ دیگه با دو تا بچه هاش حرف نمیزنه همون جور که اون دو ناراحتن شما هم ناراحتید. با این حال در جای جای کتاب که حرفهای ضد نظام سرمایه داری ضد عصر دوم علم ضد نظام نابود کننده روح بشر زده میشه اگر تیکه باشه شما خوشحال میشید و اگر شرحْ شما ناراحت. قصهْ شما رو تا آخر همراه خودش میکشونه و بعد از پایان نسبتاً خوشحال کننده غمی عجیب بر دل شما میگذاره. جملاتی چند از این کتاب بی نظیر: «پیش از این ها، انسان کار میکرد به خاطر آنکه بتواند زندگی کند؛ حال، انسان خود را زنده نگه میدارد فقط برای اینکه کار کند» , «امروزه، علم، وظیفه ای جز له کردن عواطف بشری برای خود مقدر نکرده است» , «ما را غالباً وحشت از مرگ اغفال میکند نه لذت از زندگی» , «حرفه اصلی انسان عصر ما فاجعه سازیست؛ ما هم مشارکت میکنیم.» , «شادی، فرزند ارتباط است. انسان، در درون خویش و در خلوت، محال است به شادی برسد». در آخر میتونم بگم «تکثیر» گرچه غم آور و تأسف انگیز است خواننده را برای لحظه ای به فکر در مورد عصر گذشته حال و آینده میاندازد.
من عجیب لذت میبرم وقتی نادر با پشت دست محکم میکوباند در دهن نظام سرمایه داری من عجیب لذت میبرم وقتی نادر میخواهد زندگی کردن و نه زنده بودن را یادمان بدهد
و بیمارستان بودند." نادر ابراهیمی را به آثار عاشقانه و جملات نابش میشناسند، اما به نظر من تکثیر تاسف انگیز پدر بزرگ اگر شاهکار نباشد، دست کمی از یک شاهکار ندارد
خیلی خوبه توصیه میکنم حتما بخونید
"جنگ، جنگِ بزرگِ هورمون و ژن بود؛ جنگ کسانی که بقای مرض شرط بقای آنها بود، با کسانی که خواهان یک دنیای سلامتِ مطلقاً بدونِ مطب و بیمارستان بودند." نادر ابراهیمی را به آثار عاشقانه و جملات نابش میشناسند، اما به نظر من تکثیر تاسف انگیز پدر بزرگ اگر شاهکار نباشد، دست کمی از یک شاهکار ندارد!
به نظر من بهترین کار آقای ابراهیمی هست . رمانی که توی انبوه آثار زیبای ایشون گم شده . پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش .