لحظات زیادی در زندگی هست که با خود فکر میکنیم، میبینیم، ولی نمیبینیم؛ هستیم، ولی نیستیم؛ نزدیکیم، ولی فرسنگها دوریم؛ چه ندیدنهایی که اثرشان، از دیدنها بیشتر است.
چه نبودنهایی که هر لحظه آن را در کنار خود حس میکنی و چه دور بودنهایی که از دریچۀ قلبت نزدیک میبینیشان.
بیبی جان تا دیروز، همینجا در همین دنیا کنارم بود ولی نمیدیدمش...
امروز که فاصلهمان در ظاهر از زمین تا آسمان شده، او را نزدیکتر از همیشه در قلبم احساس میکنم.
نزدیکتر از همیشه در چشمانم میبینمش.
پی بردم اویی که نیست بیبی جان نیست؛
من هستم، که نیستم....
رضا غلامیان نویسنده ایرانی متولد سال 1367 میباشد.