آشر باوم چه مرگشه؟ اولین رمان وودی آلن کسی که نیاز به معرفی ندارد تیپی آشنا از بهترین آثار اوست. این اثر از «آنی هال» و «هریساختارشکن» و «هانا و خواهرانش» گرفته تا رگههایی از «زلیگ» و «موزها» را در خود جای داده همراه با وودی آلنی که در پاییز نیویورک قدمزنان به زمینوزمان غر میزند.
باوم، یک روزنامهنگار ذاتی است، نویسندهای که زور میزند تا بنویسد. پنجاهویک ساله با موهایی پرپشت و پریشان و گرفتار اضطراب و سوزش معده. مردی خودبیمارانگار که شروع کرده با خودش حرفزدن چون هیچ خویشاوند، دوست یا روانکاوی مخاطب مناسبی برای غرزدنهایش نیست. او بر لبهٔ رسوایی راه میرود آن هم در دنیایی که انگار قرار نیست هرگز دست از شوخیکردن با ساکنانش بردارد.
«هیچکس به مادهی تاریک اهمیتی نمیده. این موضوع تأثیری روی زندگی روزمرهی مردم نداره. حالا نمیشه از این وسواس بکشی بیرون و یک کتابی بنویسی که کمی احساسات انسانی داشته باشه؟ مردم دیگه کتاب نمیخونن، مخصوصا رمان. اگه هم رمانی بخرن، قصدشون اینه که کمی از این حجم وحشتهای ناتموم زندگی روزمرهشون فاصله بگیرن. به خاطر خدا، چند تا شخصیت واقعی از گوشت و خون بهشون بده و کمی کشمکش، کمی تعلیق. بعد تو میآی و از من میپرسی که چرا فروشت پایینه؟»