کتاب حاضر، رمانی تاریخی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «اگر نقشه «پروشات» میگرفت. مرگ به «استاتیرا» ارمغان میشد، مرگی که چون رودی سیال، سکون نمیشناخت. با خونش عجین میشد و در سراسر وجودش به جریان میافتاد، از رگی به رگ دیگر نقلمکان میکرد؛ جابهجا میشد پوست چهرهاش را که در طراوت و لطافت بود، از بین میبرد».