کتاب شفافیت شیطانی

The Transparency of Evil
(رساله ای درباره پدیده های افراطی)
کد کتاب : 18663
مترجم :
شابک : 978-6004052214
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 220
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1990
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب شفافیت شیطانی اثر ژان بودریار

کتاب شفافیت شیطانی
(رساله ای درباره پدیده های افراطی تدبیری است که فیلسوف مشهور پست مدرنیست در مورد جنسیت ، فناوری ، سیاست و بیماری در فرهنگ غرب پس انقلابی دهه 1960 انجام داد.

ژان بودریار (1929–2007) در سال 1966 تدریس جامعه شناسی را در دانشگاه پاریس آغاز کرد.
ژان بودریار فیلسوف ، نظریه پرداز فرهنگی ، مفسر سیاسی و عکاس فرانسوی بود که بیشترین ارتباط را با جنبش "پست مدرن" داشت.

او این کتاب را با این جمله آغاز می کند: "اگر از من بخواهند وضعیت کنونی را توصیف کنم ، آن را" پس از عیاشی " توصیف می کنم. عیاشی مورد بحث ، لحظه ای بود که مدرنیته بر ما نشان داد ، لحظه انفجار. لحظه رهایی در هر حوزه‌ای. رهایی سیاسی ، آزادی جنسی ، آزادی نیروهای تولیدی ، آزادی نیروهای تخریب ، آزادی زنان ، آزادی کودکان ، رهایی انگیزه های ناخودآگاه ، آزادی هنر ..."

کتاب شفافیت شیطانی

ژان بودریار
ژان بودریار (به فرانسوی: Jean Baudrillard)‏ (۲۷ ژوئیه ۱۹۲۹–۶ مارس ۲۰۰۷ میلادی) جامعه‌شناس، فیلسوف، عکاس و نظریه‌پرداز پسامدرنیته و پساساختارگرایی است. ژان بودریار معروفترین و جنجالی‌ترین نظریه‌پرداز پست مدرنیته است. او استدلال می‌کند که جوامع پسامدرن از تکنولوژی‌های اطلاعات و ارتباطات اشباع و به عصر وانمایی (شبیه‌سازی) وارد شده‌اند. به نظر بودریار طلیعهٔ فرهنگ‌های مصرفی اساساً مرزبندی‌های معمول بین هنر والا و هنر نازل، امور عمیق و ام...
دسته بندی های کتاب شفافیت شیطانی
قسمت هایی از کتاب شفافیت شیطانی (لذت متن)
ممکن است ادعا کنیم که در همان مسیر حرکت می کنیم و حتا بر شتاب خود نیز افزوده ایم، اما در واقع، ما شتابان در خلأحرکت می کنیم، زیرا همه اهداف در خصوص آزادسازی ها پشت سر گذشته شده اند، از این رو، آنچه اینک ذهن ما را به خود مشغول ساخته و ما را وسوسه می کند، این است که از همه نتایج دسترسی به کلیه نشانه ها، اشکال و امیالی که به دنبال آن ها بوده ایم - جلوتریم. اما چه می توانیم بکنیم؟ به نظر کاری دیگر جز شبیه سازی یا وانمود از دست ما ساخته نیست، یعنی وضعیتی که در آن مجبور به اجرای دوباره همه سناریوهاییم چرا که همگی آن ها قبلا به صورت بالفعل یا بالقوه رخ داده اند. وضعیت آرمانی(۲) و نیز همه انواع آرمانشهرها تحقق پیدا کرده اند، و ما باید به گونه ای تناقض آمیز، در آن ها به زندگی خود ادامه دهیم، و پیش خود چنین فرض کنیم که این آرمانشهرها هنوز تحقق نیافته اند، اما از آن جا که آن ها وجود دارند و دیگر امیدی به تحققشان وجود ندارد.

دارد. ایده ثروت که زمانی تولید بر آن دلالت داشت، از بین رفته است، اما تولید با شدتی بیش از همیشه تداوم دارد. در حقیقت، تولید دقیقا متناسب با افزایش بی تفاوتی به اهداف اولیه خود، شتاب بیش تری پیدا می کند. در حوزه سیاسی، می توان گفت ایده سیاست از میان رفته است، اما بازی سیاست همچنان با بی اعتنایی پنهان به مخاطراتش ادامه دارد. تلویزیون نیز با بی اعتنایی کامل به تصاویر خود همچنان عمل می کند و به عبارت دیگر، حتا در صورت نابودی نوع بشر، تحت تأثیر قرار نخواهد گرفت). آیا چنین نیست که همه سیستم ها و افراد، تمایلی شدید و پنهانی به خلاصی از ایده و جوهر خود دارند تا بتوانند در همه جا تکثیر یابند و همزمان به همه نقاط واقع در قطب نما بروند؟ در هر صورت، پیامدهای این نوع جدایی می تواند مهلک باشد. چیزی که از دست رفته، مانند انسانی است که سایه خود را گم کرده است و باید یا به جنون مبتلا گردد یا نابود شود.