کتاب اخلاق قانون و سیاست

Ethique droit et politique
متن کامل
کد کتاب : 1931
مترجم :
شابک : 978-600326028-3
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 184
سال انتشار شمسی : 1394
سال انتشار میلادی : 1852
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب اخلاق قانون و سیاست اثر آرتور شوپنهاور

کتاب "اخلاق،قانون و سیاست" نوشته "آرتور شوپنهاور"،فیلسوف لهستانی است.اخلاق،قانون و سیاست،فلسفه ی حقوق،تعلیم و تربیت و ملاحظات روانشناختی موضوعاتی هستند که شوپنهاور با دیدگاه تندش مفصلا به بررسی آنها میپردازد.

در مقدمه ی کتاب آمده است: «فلسفه ی مولف جهان به مثابه ی اراده و نمایش بخش قابل ¬ملاحظه ای از تاریخ تفکر مدرن باقی می ماند، در عین حالی که از بسیاری جوانب، یکی از گران بهاترین گنج های خرد انسانی را تشکیل می دهد. یقینا شوپنهاور اغلب در تلخی اندیشه، بدگمانی نسبت به هم نوعانش و شک گرایی اخلاقی افراط کرده است؛ شاید سرخوردگی ها و غصه های زندگی بیش از حد اوقاتش را تلخ کرده بودند. اما او با زدودن درخشش مصنوعی و فریبنده ی تمام بت ها، با قرار دادن شما رودررو با واقعیت، واقعیتی هرقدر هم بی رحم، چشمانتان را می گشاید، از اشتباه بیرونتان می کشد و آشکارا به شما خدمت می کند. زندگی انسان دارد بیش از پیش تبدیل به نبردی بی رحمانه می شود، نیازی نیست این را کتمان کنیم، و اگر کسی نمی خواهد به طور قطع مغلوب باشد باید بتواند در این کارزار هولناک مقابل دشمنانش سلاح هایی آب داده دست کم برابر با آب دادگی سلاح های آن ها برافرازد. شناخت، در معنای فلسفی کلمه، شناخت کامل و محتوم، بهترین این سلاح ها است.»

کتاب اخلاق قانون و سیاست

آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور، زاده ی سال 1788 و درگذشته ی سال 1860، فیلسوفی آلمانی و یکی از بزرگترین اندیشمندان اروپا بود.شوپنهاور در شهر دانزیگ از پدری هلندی و مادری آلمانی به دنیا آمد. پدرش بازرگان بود اما او رغبتی به تجارت نداشت و به تحصیل علم بیشتر علاقه بود. شوپنهاور 17 سال بیشتر نداشت که پدرش خودکشی کرد و بعد از آن مادرش به وایمار رفت.او در دانشگاه ابتدا به تحصیل طب پرداخت، سپس به علوم طبیعی و بعد از آن، به فلسفه روی آورد. شوپنهاور در سال 1813 با نوشتن رساله ای درباره ی فلسفه از دانشگاه ینا، مدرک دکت...
قسمت هایی از کتاب اخلاق قانون و سیاست (لذت متن)
نقطه ای که در آن جا فضیلت های اخلاقی و رذیلت های انسان شروع به جدا شدن از هم می کنند همان تقابل نگرش بنیادینمان است نسبت به دیگران، چیزی که یا خصوصیت حسادت را می گیرد، یا خصوصیت همدردی را. چرا که هر انسانی در خودْ این دو خصیصه ی کاملا متضاد را حمل می کند، خصوصا نظر به این که این خصیصه ها از مقایسه ی ناگزیر وضعیت خاص خود با وضعیت دیگران ناشی می شود؛ و بنابر تأثیری که پیامد این مقایسه بر شخصیت فردی اش می گذارد این یا آن خصیصه تبدیل به نگرش بنیادین و منشاء رفتارش می شود. حسادت، دیوار میان شما و من را قطورتر می کند؛ درمورد همدردی، این دیوارْ باریک و شفاف می شود؛ حتا گاهی به طور کامل فرومی ریزد، حالتی که در آن تمایز میان من و غیرمن ناپدید می شود.