«من احضار شده ام. پنجشنبه، رأس ساعت 10.» یکی از روزهای زندگی یک کارگر جوان کارخانه ی تولید پوشاک، در زمان حاکمیت مستبدانه ی نیکولای چائوشسکو، با این جملات آغاز می شود. این زن جوان قبلا مورد بازپرسی قرار گرفته است اما باور دارد که این بار، مسئله فرق دارد. جرم او، دوختن یادداشت هایی در آستر کت و شلوارهای ارسالی به ایتالیا است. یادداشتی با اسم و آدرس او وجود دارد که روی آن نوشته شده است: «با من ازدواج کن.» فکر او در راه رسیدن به محل بازپرسی، به افراد مختلفی مشغول می شود: دوستش، لیلی که هنگام فرار به مجارستان تیر خورد؛ پدربزرگ و مادربزرگش که پس از این که همسر اولش آن ها را لو داد، از کشور اخراج شدند؛ سرگرد آلبو، بازپرسش که هر جلسه را با بوسه ای بر انگشتان او آغاز می کند و پائول که برخلاف دائم الخمر بودن، معشوق و تنها فرد مورد اطمینان شخصیت اصلی داستان است. او که غرق در همین افکار است، ایستگاه مورد نظر را از دست داده و خود را در خیابانی ناآشنا می یابد. در مقایسه با چیزی که او در آن خیابانمی فهمد، ترس از قرار ملاقات با بازپرس، بسیار کم رنگ و محو جلوه می کند. هرتا مولر در رمان قرار ملاقات، ترس های تحقیر کننده ی زندگی تحت حاکمیت رژیمی سرکوب گر را به خوبی به تصویر کشیده و این اثر، جایگاه او را به عنوان یکی از برترین نویسندگان اروپا تثبیت کرده است.
کتاب قرار ملاقات
هرتا مولر، زاده ی ۱۷ اوت ۱۹۵۳، نویسنده، شاعر و مقاله نویس رومانیایی تبار آلمانی است که سال ۲۰۰۹ برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد.مولر سال ۱۹۵۳ در یک روستای آلمانی زبان در غرب رومانی به دنیا آمد و خانواده اش جزو اقلیت آلمانی کشور رومانی بود. مادرش پس از جنگ جهانی دوم توسط نیروهای نظامی شوروی به اردوگاه کار اجباری اعزام شد.پدربزرگش زمانی کشاورز و تاجر ثروتمندی بود که دارایی اش به دست حکومت کمونیستی رومانی ضبظ شد. پدرش نیز زمان جنگ جهانی دوم از اعضای گروه اس اس وافن بود و در دوره ی حکومت کمونیست ه...