1. خانه
  2. /
  3. کتاب سه نامه و یک قصه

کتاب سه نامه و یک قصه

پیشنهاد ویژه
4.5 از 1 رأی

کتاب سه نامه و یک قصه

Three letters and a footnote
انتشارات: چترنگ
٪25
100000
75000
معرفی کتاب سه نامه و یک قصه
داستان کوتاه «سه نامه و یک قصه» اثر اوراسیو کیروگا، از نمونه‌های کمتر شناخته‌شده اما درخشان نویسنده‌ی برجسته‌ی ادبیات آمریکای لاتین است که در آغاز قرن بیستم می‌نویسد. برخلاف آثار معروف او در فضای جنگلی و پرتنش، این روایت شهری، مینیمال و در عین حال پیچیده، کاوشی ظریف در هویت، جنسیت و نویسندگی ارائه می‌دهد. در این داستان، زنی جوان در قالب نامه‌هایی خطاب به سردبیر مجله، مشاهدات روزانه‌اش از سفر با تراموا را بازگو می‌کند و در پایان، متنی را برای انتشار می‌فرستد، با این شرط که نام سردبیر به عنوان نویسنده‌ی واقعی ذکر شود؛ زیرا او باور دارد جامعه نخواهد پذیرفت که چنین نوشته‌ای از ذهن یک زن تراوش کرده باشد. کیروگا در این اثر، با مهارت خاصی ساختار ساده‌ی نامه‌نگاری را به بستری برای طرح پرسش‌های فلسفی و اجتماعی بدل می‌کند. تراموا، با فضای بسته و تکرارشونده‌اش، به نماد زندگی مدرن شهری و موقعیت زن در آن تبدیل می‌شود؛ جایی که زن هم ناظر است و هم موضوع نگاه. راوی هر روز دو بار در این مسیر حرکت می‌کند و مردان مسافر را از خلال نگاه‌ها، رفتارها و حضور فیزیکی‌شان می‌سنجد، اما در این ارزیابی، خود نیز در معرض همان نگاه‌ها قرار می‌گیرد. از این طریق، داستان به بازتابی از تنش میان دیده‌شدن و دیدن، میان میل و قدرت، و میان خاموشی و سخن‌گفتن بدل می‌شود. زبان داستان، ساده و بی‌پیرایه است اما در پس هر جمله، اندیشه‌ای از خودآگاهی و مقاومت پنهان است. عمل نوشتن برای راوی نه صرفا انتقال تجربه، بلکه کنشی اعتراضی است: او با خلق روایت خود، از وضعیت نامرئی‌بودن در نظم مردسالارانه سر باز می‌زند. کیروگا از خلال این روایت، مسئله‌ی «حق نویسندگی» زنان را در دوره‌ای پیش می‌کشد که هنوز صدای زن در فضای ادبی و عمومی با تردید نگریسته می‌شد. عنوان اثر نیز با آن «پاورقی»، یادآور محدودیت و حاشیه‌نشینی صدای زن است؛ صدایی که در متن حضور دارد، اما در حاشیه امضا می‌شود. از منظر ساختاری، داستان میان واقعیت و خودبازتابی نوسان دارد: راوی از تجربه‌ی روزمره می‌گوید، اما هم‌زمان درباره‌ی خود نوشتن نیز تأمل می‌کند. این لایه‌ی متا‌روایی، اثر را از سطح مشاهدات اجتماعی به کاوشی در ماهیت آفرینش ادبی ارتقا می‌دهد. طنز ملایمی که در تناقض میان فروتنی ظاهری زن و عمق تحلیلش نهفته است، به متن لحنی ظریف و چندوجهی می‌بخشد. با وجود کوتاهی و محدودیت زمانی داستان، کیروگا با دقت روان‌شناختی چشمگیری موفق می‌شود شخصیت زن را از خلال کنش‌های کوچک و نگاه‌های خاموش، زنده و چندبعدی نشان دهد. اگرچه برخی ممکن است فقدان درام بیرونی یا گستره‌ی فضایی را نقطه‌ضعف بدانند، اما همین فشردگی و تمرکز بر ذهنیت راوی، جوهره‌ی اثر را می‌سازد. داستان نه در رخداد، بلکه در آگاهی رخ می‌دهد؛ در لحظه‌ای که زنی می‌فهمد می‌تواند ببیند، بنویسد و بدین ترتیب وجود خود را اثبات کند. کیروگا در این اثر، با کنار گذاشتن خشونت طبیعت، به خشونت نمادین اجتماع می‌پردازد؛ جهانی که در آن زن باید از پشت امضای مرد سخن بگوید تا شنیده شود. در نهایت، «سه نامه و یک قصه» اثری است درباره‌ی قدرت نگاه و جسارت نوشتن در جهانی بی‌اعتماد به صدای زن. کیروگا با نثری موجز، انسانی و اندیشمند، به شکلی درخشان نشان می‌دهد که حتی در فضایی کوچک مانند واگن تراموا، می‌توان جهانی از پرسش‌های وجودی و اجتماعی را گشود. این داستان کوتاه، گواهی است بر توانایی نویسنده در تبدیل جزئی‌ترین موقعیت‌ها به صحنه‌ای برای تأمل درباره‌ی هویت، جنسیت و خود ادبیات.
درباره اوراسیو کیروگا
درباره اوراسیو کیروگا
اوراسیو کیروگا (Horacio Quiroga) (۱۸۷۸ تا ۱۹۳۷) نویسندهٔ داستان کوتاه، نمایشنامه‌نویس و شاعری اهل اروگوئه بود. تأثیر او بر پیشروان رئالیسم جادویی آمریکای لاتین (از جمله گابریل گارسیا مارکز) و سوررئالیسم پست‌مدرن (از جمله خولیو کورتازار) مشهود است. از وی تابه‌حال کتابی به زبان فارسی ترجمه نشده است.
قسمت هایی از کتاب سه نامه و یک قصه

شبی دو دزد متبحر به خانۀ نجیب زادۀ ثروتمندی داخل شدند که در فراست زبانزد خاص و عام بود. مرد شریف که صدای پای آنان را شنید، بیدار شد و دریافت که خانه اش را دزد زده است. دزدها در شرف باز کردن درب اتاق خواب بودند که مرد به زنش سقلمه ای زد، او را بیدار کرد و آهسته گفت: «صدای دزدان را می شنوم که می خواهند اموالمان را ببرند. صریح و با سماجت بسیار از من بپرس از کجا و به چه طریق این مال ومنال کسب کرده ام. با صدای بلند و با جدیت از من بپرس و چون من تظاهر به بی میلی می کنم، تو باید لابه و چرب زبانی کنی تا اینکه من در نهایت تسلیم شوم و پاسخت را بدهم.» خاتون، همسر او که زنی هشیار و زیرک بود، این گونه از وی پرسید: «آقایم! امشب جواب سوالی را به من مرحمت کن که مدت هاست تشنۀ شنیدن آن هستم. به من بگو چگونه این همه مال ومنال کسب کرده ای.» مرد با صحبت های نامربوط و مختلف از پاسخ دادن سر باز زد. در نهایت، پس از خواهش های مکرر زن، گفت: «نمی دانم چه چیز تو را واداشته که بخواهی از اسرار من باخبر شوی. شکرگزار باش که خوب زندگی می کنی، جامه های گران قیمت می پوشی و خدم وحشم داری. شنیده ام دیوارها گوش دارند و بسیاری گفته ها بعدا موجب پشیمانی می شوند. پس از تو می خواهم زبان به کام بگیری.» اما حتی این گفته نیز خاتون را از ادامۀ اصرار بازنداشت. به لطایف الحیل التماس می کرد که رازش را برای او فاش کند. عاقبت جوانمرد، درمانده از لابه های او گفت: «هرآنچه داریم و بر تو سفارش می کنم چیزی از این به کس نگویی از دزدی حاصل شده است. در واقع، هیچ کدام از چیزهایی که صاحبشان هستم، حقیقتا از آن من نیست.»

مقالات مرتبط با کتاب سه نامه و یک قصه
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب سه نامه و یک قصه" ثبت می‌کند