داستان در رابطه با دختری است به نام ستاره که مدت ها از کسی که او را عاشقانه دوست می داشته یعنی فرهاد به دور مانده. حال کسی به خانه برگشته که می گوید من فرهاد هستم، اما دختر نمی خواهد یا نمی تواند باور کند که او همان کسی است که مدت ها با از پس فرسنگ ها راه با هم نامه نگاری می کردند. ستاره می داند که این مرد با فرهادی که در گذشته می شناخته زمین تا آسمان تفاوت دارد. این را از میان تک تک نامه های رد وبدل شده و تمامی خاطرات گذشته می توان فهمید.
کتاب زمستان تپه های سوما