کتاب آزادی به سرزمین خود باز می گردد

Azadi Be Sarzamin-e Khod Baz Migardad
کد کتاب : 21876
شابک : 978-9643807085
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 92
سال انتشار شمسی : 1391
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب آزادی به سرزمین خود باز می گردد اثر سعید پورصمیمی

تازه‌ترین نمایشنامه سعید پورصمیمی، آزادی به سرزمین خود باز می‌گردد است. او نویسنده آثاری همچون «ضحاک»، «بارگه داد»، «حدیث قتل میرزا تقی خان امیرکبیر» و «پیر صنعان» است.

سعید پورصمیمی، بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر ایرانی، در سال ۱۳۲۲ در تهران متولد شده است. او در رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شده است. پورصمیمی برای فیلم‌های ناخدا خورشید، تحفه‌ها و پرده آخر سه سیمرغ بلورین به عنوان بهترین بازیگر نقش دوم دریافت کرده است. او در دومین جشنواره کمدی گل‌آقا به عنوان پیشکسوت سینمای کمدی تقدیر شده است و به عنوان استاد نقش‌های دوم شناخته می‌شود.

کتاب آزادی به سرزمین خود باز می گردد

سعید پورصمیمی
سعید پورصمیمی (زاده ۹ اسفند ۱۳۲۲، تهران) بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر ایرانی است. او فارغ‌التحصیل رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. وی که به استاد بازی در نقش‌های دوم معروف است موفق به کسب سه سیمرغ بلورین برای فیلم‌های ناخدا خورشید، تحفه‌ها و پرده آخر برای بهترین بازیگر نقش دوم گشته‌است. از او در دومین «جشنواره کمدی گل‌آقا» به عنوان پیشکسوت سینمای کمدی تقدیر به عمل آمد. او با ۳ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش ...
دسته بندی های کتاب آزادی به سرزمین خود باز می گردد
قسمت هایی از کتاب آزادی به سرزمین خود باز می گردد (لذت متن)
زن: من این کار را کردم. اندیشمند: پس گروه ورزیده ای هستید. زن: اگر باز هم آژیر روشن بشود، آن ها نمی توانند پیدایم کنند. می خواهید آژیر را به کار بیندازم تا ببینید؟ اندیشمند: پس هیچ کاری از من ساخته نیست! می خواهند شاهکار رودن را بدزدند، هیچ فریادرسی هم پیدا نمی شود. چندتا هستید؟ زن: همین که می بینید. تنها هستم. اندیشمند: تنهایی؟ من نه گردنبند و گوشواره زیرخاکی هستم که توی کیفتان بگذارید، نه پرده دورنما که زیر بغلتان بزنید و از در بروید بیرون. می دانید من چه سنگینم؟ زن: بله می دانم. شما هم بدانید که من برای دزدیدنتان نیامده ام. اندیشمند: برای دزدیدن نیامده اید؟ زن: نه! اندیشمند: پس چه می خواهید؟ زن: هیچی...