کتاب نقاش

کتاب «نقاش» نوشته‌ی جانی رداری، نویسنده‌ی نامدار ادبیات کودک ایتالیا، قصه‌ای شاعرانه، استعاری و لطیف است که در قالب شعری کودکانه، مفاهیمی عمیق درباره خلاقیت، فقر‌ و نیروی اراده را روایت می‌کند. این داستان با تصویرگری‌های زنده و پررنگ والریا پترونه جان گرفته است.
داستان از جایی آغاز می‌شود که نقاشی فقیر، بدون حتی یک قلم‌مو یا ذره‌ای رنگ، در آرزوی کشیدن جهان اطرافش است. او ناامید نمی‌شود؛ موهای خود را می‌چیند تا قلم‌مویی بسازد و سپس، با امیدی ساده و خالص، به سراغ صاحبان رنگ‌ها می‌رود: از «آقای آبی» اندکی آبی برای آسمان می‌خواهد، از «خانم زرد» رنگی برای گل‌های آفتابگردان‌ و از «آقای سبز» سبزی برای چمنزار. اما هر بار با بی‌اعتنایی، تحقیر و درهای بسته مواجه می‌شود. هیچ‌کس حاضر نیست ذره‌ای از رنگ‌هایش را به او ببخشد. در نهایت، وقتی همه راه‌ها به بن‌بست می‌رسد، نقاش به سراغ تنها منبع رنگی می‌رود که واقعا در اختیارش است: خودش. او انگشتش را می‌برد و با قطره‌ای خون، نقطه‌ای سرخ روی بوم می‌گذارد. رنگی که نه از بیرون، که از درون او آمده است؛ نشانه‌ای از عزم، شجاعت، و خلاقیتی که حتی سخت‌ترین محرومیت‌ها را شکست می‌دهد.
«نقاش» با زبانی ساده، فانتزی و آهنگین، کودکان را به سفری خیال‌انگیز می‌برد و در عین حال، مفاهیمی ژرف درباره مالکیت، سخاوت، و جستجوی منابع خلاقانه در دل محدودیت‌ها را منتقل می‌کند. روداری در این داستان، با لحنی بازیگوشانه و استعاری، قدرت خلق زیبایی از دل نداری و اهمیت وفاداری به رویاها را به تصویر می‌کشد؛ پیامی الهام‌بخش که نه‌فقط کودکان، بلکه هر خواننده‌ای را به تأمل وامی‌دارد.