کتاب ورشو ۱۹۲۰

Warsaw 1920
تلاش نافرجام لنین برای چیرگی بر اروپا
کد کتاب : 25198
مترجم :
شابک : 978-9642090617
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 184
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2008
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب ورشو ۱۹۲۰ اثر آدام زامویسکی

"ورشو ۱۹۲۰" کتابی است نوشته ی "آدام زامویسکی" که به "تلاش نافرجام لنین برای چیرگی بر اروپا" می پردازد.
داستان دراماتیک و کمتر شناخته شده ای از این که چگونه ، در تابستان سال 1920 ، تلاش "لنین" با شکستن توافق صلح ورسای که با زحمت زیادی ساخته شد و گسترش بلشویسم به اروپای غربی ، در یک آن فرو ریخت.
در سال 1920 ، دولت جدید اتحاد جماهیر شوروی به دنبال یک جنگ داخلی وحشیانه و بهم ریخته بود و به نظر می رسید که بهترین راه برای تضمین بقا ، صادرات انقلاب به آلمان است که خود از نظر اقتصادی در اثر شکست در جنگ جهانی اول نابود شد و به دلیل اختلافات سیاسی داخلی به فلاکت کشیده شد.
بین روسیه و آلمان، لهستان قرار داشت؛ ملتی که تازه استقلال خود را بعد بیش از یک قرن ظلم و ستم خارجی به دست آورده بود. اما از نظر اقتصادی و نظامی ضعیف بود و تهاجم نادرست آن برای آزاد سازی اوکراین در بهار 1920 آن را در معرض خطر حمله قرار داده بود. "لنین" که به وسیله ی "تروتسکی" تحریک شده بود ، تحت نظارت "مارشال توخاچفسکی" پر زرق و برق ، یک پیشروی عظیم به سمت غرب را آغاز کرد.
اکنون همه ی آنچه انگلیس و فرانسه بیش از چهار سال برایش جنگیده بودند، در معرض خطر بود. در اواسط ماه اوت ، روس ها فقط چند کیلومتر با ورشو فاصله داشتند و برلین کمتر از یک هفته راهپیمایی فاصله داشت. سپس "معجزه ویستولا" رخ داد: ارتش لهستان به رهبری "یوزف پیلسودسکی" دوباره جمع شد و به یکی از سرنوشت سازترین پیروزی ها در تاریخ نظامی دست یافت.
در نتیجه ، صلح ورسای دوام آورد و "لنین" مجبور شد به استقرار کمونیسم در یک کشور راضی شود. نبرد برای ورشو تقریبا دو دهه صلح را برای اروپا خرید و کمونیسم همچنان پدیده ای روسی باقی ماند و بسیاری از خصوصیات مستبدانه و بیزانس سنت تزاری روسیه را در خود جای داد.

کتاب ورشو ۱۹۲۰

نکوداشت های کتاب ورشو ۱۹۲۰
A thorough, beautifully written account of one of the great turning-points in Europe’s hisory. Adam Zamoyski knows Polish, Russian and European archives as few others do, and writes with the dash of a Polish cavalry officer.
روایتی دقیق و زیبا از یکی از نقاط عطف بزرگ در تاریخ اروپا. عده ی کمی همچون آدام زامویسکی به بایگانی های لهستانی ، روسی و اروپایی مسلط هستند و او با حرارت یک افسر سواره لهستانی می نویسد.
Independent Independent

The mark of a great military historian is not only to do the battlefield descriptions and explain the tactics, but to give the political context and bring the characters of the commanders to life. Zamoyski manages it all in this concise and thrilling account of a forgotten war.
نشانه ی یک مورخ بزرگ نظامی فقط انجام توصیفات میدان نبرد و توضیح تاکتیک ها نیست ، بلکه دادن زمینه های سیاسی و زنده کردن شخصیت های فرماندهان است. زامویسکی همه چیز را در این گزارش مختصر و مهیج از یک جنگ فراموش شده مدیریت می کند.
Daily Telegraph Daily Telegraph

Battle history of the best kind. The international setting and the political context are gracefully sketched in and…[the] account of the two armies is highly textured and enlivened by evocative portraits of the most important personalities.
تاریخ نبرد از بهترین نوع. فضای بین المللی و زمینه سیاسی به طرز مطلوبی ترسیم شده است و [شرح] دو ارتش بسیار پراهمیت است و توسط پرتره های خاطره انگیز مهمترین شخصیت ها زنده می شود.
Sunday Times Sunday Times

Zamoyski, as a prolific popular historian, has pretty much single-handedly raised the historical profile of Poland in the West.
زامویسکی ، به عنوان یک مورخ مشهور و پرکار ، یک تنه مشخصات تاریخی لهستان را در غرب مطرح کرده است.
Times Times

قسمت هایی از کتاب ورشو ۱۹۲۰ (لذت متن)
شاید ادعایی شگفت باشد اگر بگوییم در فاصله ی پایان جنگ اول جهانی در ۱۹۱۸ و شروع جنگ دوم در ۱۹۳۹، در اروپا نبردی رخ داد که اهمیت و تاثیرش کم تر از نبردهای ماراتون و واترلو نبود. ولی وقایعی که در اوت ۱۹۲۰ در آستانه ی دروازه های ورشو رخ داد، به رغم تمام جوانب شگفت و سرنوشت سازی که داشت، به دست فراموشی سپرده شد. شگفت انگیزتر این که این رخداد تاثیر شگرفی بر تحولات سیاسی دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، جنگ دوم جهانی و صلح ۱۹۴۵ گذاشت. همچنین بر جهت گیری های شخصیت هایی چون استالین، چرچیل و دوگل، که شخصا در آن ها درگیر بودند، تاثیری دیرپا داشت، ضمن آن که افرادی چون موسولینی، فرانکو و هیتلر نیز سیر رویدادها را به دقت تحت نظر داشتند. به راحتی می توان علل این کم توجهی را دریافت. یکی این که گرچه این نبرد مسیر تاریخ را عوض کرد، اما این کار را با جلوگیری از وقوع یک رخداد انجام داد نه با تغییردادن جهت آن؛ در نتیجه بر کسانی که مستقیما درگیر نبرد نبودند، تاثیری محسوس بر جای نگذاشت. دلیل دیگر آن است که غالب تاریخ نگاران آن دوره دلمشغولی های دیگری داشتند، از جمله نگاشتن شرح های افتخارآمیز جنگ بزرگ جهانی از منظر ملی خودشان. این مورخان اگر هم به نبرد ورشو اشاره ای می کردند، بیش تر دنباله رو مورخان شوروی بودند که چون نمی خواستند بپذیرند که کشورشان در جنگ شکست خورده، آن را بخشی از جنگ داخلی روسیه وا می نمودند که شوروی در آن برنده شده است. دلیل آخر آن که جنگ دوم جهانی نتایج نبرد ۱۹۲۰ را وارونه کرد، به نحوی که چنین به نظر آمد که در ترتیب کلی امور نقش چندانی نداشته است. نگاه منفی به اروپای شرقی و پذیرش فراگیر باورهای رسمی سوسیالیستی در میان مورخان غربی در دهه های بعد، این رویه را کامل کرد.

بخت با من یار بود و زمانی به این وقایع علاقه مند شدم که هنوز حاضرین در جنگ و برخی از بازیگران اصلی آن زنده بودند. نشستن در آپارتمانی درب و داغان در لندن یا خانه ای تخته کوبی شده در حومه ی وسیع یکی از شهرهای امریکا و سخن گفتن با کسی که مرگ را در سر نیزه ها به چشم دیده یا برق عینک تروتسکی را از نزدیک مشاهده کرده، هم هیجان انگیز بود و هم غیرواقعی. این کار در عین حال سودمند هم بود زیرا به من کمک کرد تا میان وقایع، آن طور که از اسناد برمی آیند و آن طور که در عمل اتفاق افتاده اند، پیوند برقرار کنم و شکاف میان این دو را پر کنم. بدبختانه در آن زمان برایم مقدور نبود که با روس های درگیر در جنگ صحبت کنم؛ امری که به واسطه ی آن می توانستم از منظر دیگری هم به مسئله نگاه کنم و این بسیار مغتنم می بود.