ویرجینیا وولف از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم است. او علاوه بر رمان، داستان کوتاه، مقاله و نقد هم نوشته است. از نظر وولف هر نسلی دلبستگیها و پیچیدگیهای خاص خودش را دارد؛ از این رو، او به دنبال زبانی بود که با آن بتواند انسان پیچیدهی دوران مدرن را توصیف کند. ادبیاتی که از قید و بند قواعد قدیم رها شود و درونیتر باشد. این نگرش، او را به این سمت سوق داد که از شیوهی جریان سیال ذهن برای روایت رمانهایش بهره ببرد؛ وولف از پیشگامان شیوهی روایت جریان سیال ذهن است.
کتابهای مهم ویرجینیا وولف به فارسی ترجمه شدهاند و خوانندگان با شیوه و نگاه او، هم در رماننویسی و هم مقالهنویسی و نقد آشنا هستند. برخی از داستانهای کوتاه او هم پیشتر ترجمه شدهاند، اما کتاب «بانو در آینه» تمام داستانهای کوتاه ویرجینیا وولف را در برمیگیرد. برخی از این داستانها در زمان حیات او در مجموعهای به نام دوشنبه یا سهشنبه چاپ شدهاند. بقیهی داستانهای او هم پس از مرگش چاپ شدهاند؛ «بانو در آینه» شامل ۲۲ داستان کوتاه است که برای علاقهمندان به سبک وولف غنیمت است، چرا که از طریق این داستانها میتوان به جهان پیچیدهی وولف نزدیکتر شد. برخی از رمانهای مهم وولف از دل همین داستانها بیرون آمدهاند، مثلا در سه داستان از این مجموعه میتوان ردپای خانم دالووی را دید که یکی از مهمترین رمانهای ویرجینا وولف است.
وولف داستانهای کوتاهش را در وقفههای بین رمانهایش مینوشت و یا آنطور که خودش گفته است وقتی هنگام نوشتن رمان ذهنش خسته میشد سعی میکرد با اندیشیدن به چیزی دیگر به ذهنش استراحت بدهد. بنابراین به سراغ نوشتن داستان کوتاه و یا نقد میرفت. او هر ایدهای را که به نظرش میرسید بلافاصله مینوشت، بنابراین برخی از نوشتههای کوتاه او بیشتر طرح بودند تا داستان کوتاه.
کتاب بانو در آینه خواننده را از طریق داستانهای کوتاه وولف با تفکر خلاق، ذهن پیچیده و زبان شاعرانهی او آشنا میکند و علاوه بر این، به سرچشمهی برخی از رمانهای او نیز دسترسی پیدا میکند.
کتاب بانو در آینه