در مجموعه داستان "دیدار با خورشید" با چهار سرفصل روبه رو هستیم. "دیدار با خورشید"، "تب"، "تن" و به اصطلاح "مسخ شدن ها"، یا به نوشته پورجعفری متامورفیوس. از این چهار سرفصل، عنوان "دیدار با خورشید" خیلی پیوستگی با متن داستان ها ندارد. داستان "دیدار با خورشید" ماجرای پسری است که از نامزدش خداحافظی می کند. او همین که می خواهد خودش را از ارتفاع به دریا بیندازد، طلوع خورشید را می بیند و منصرف می شود. نویسنده در این سرفصل یک جور زبان استعاری به کار می برد که دیدار با خورشید می تواند نور، امید، شادی یا زندگی را تداعی کند...
کتاب دیدار با خورشید