کتاب اسکلیگ

Skellig
کد کتاب : 50887
مترجم :
شابک : 978-9647694056
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 240
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1998
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

اسکلیگ و بچه ها
Skellig
کد کتاب : 29622
مترجم :
شابک : 978-9647694056
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 240
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1998
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب اسکلیگ و بچه ها اثر دیوید آلموند

کتاب «اسکلیگ» رمانی نوشته ی «دیوید آلموند» است که اولین بار در سال 1998 انتشار یافت. «مایکل» و خانواده اش به تازگی به خانه ای جدید رفته اند، اما اوضاع اصلا آنطور که قبلا تصور کرده بودند، پیش نمی رود. خانه به تعمیرات زیادی نیاز دارد و خواهر «مایکل» نیز که تازه به دنیا آمده، سخت بیمار شده است. حالا پدر و مادر به شدت نگران وضعیت او هستند، به همین خاطر «مایکل» احساس می کند با ترس هایش تنها شده است. اما وقتی او برای ماجراجویی به گاراژ خانه می رود، موجودی کوچک با دو بال را کشف می کند که به دوست جادویی او تبدیل می شود. معلوم نیست این موجود—که بالاخره خودش را با نام «اسکلیگ» معرفی می کند—انسان است یا فرشته یا شبح. «مایکل» و همسایه ی جدیدش «مینا» همزمان با این که با «اسکلیگ» وقت می گذرانند، با قدرت دگرگون کننده ی مهربانی و عشق آشنا می شوند.

کتاب اسکلیگ و بچه ها


ویژگی های کتاب اسکلیگ و بچه ها

برنده جایزه Whitbread سال 1998

نامزد جایزه Mythopoeic Fantasy سال 2000

برنده جایزه کاستا بوک

دیوید آلموند
دیوید آلموند در سال 1951 میلادی متولد شد. اولین کتابش اسکلیگ نام داشت که در سال 2007 جایزه ی کارنگی را به دست آورد و در یک رای گیری عمومی، سومین کتاب محبوب کودکان اعلام شد و در سال 2010 نیز جایزه ی دوسالانه ی هانس کریستین اندرسن را از آن خود کرد. کتاب های دیگر او از جمله چشم بهشتی، گل و اسم من میناست تحسین مخاطبان و منتقدین را برانگیخته اند. آلموند از به چالش کشیدن استانداردهای جامعه و بحث درباره ی مضامین فلسفی و عمیق در کتاب های نوجوان و حتی کودکش وحشتی ندارد و شاید دلیل جذابیت روزافزون آثار...
نکوداشت های کتاب اسکلیگ و بچه ها
A memorable story.
داستانی به یاد ماندنی.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A thought-provoking novel.
رمانی تفکربرانگیز.
School Library Journal School Library Journal

A powerful, atmospheric story.
داستانی قدرتمند با اتمسفر تأثیرگذار.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب اسکلیگ و بچه ها (لذت متن)
بعد از ظهر یک روز یکشنبه در گاراژ پیدایش کردم. فردای روزی که به خیابان «فالکنر» اسباب کشی کردیم. زمستان داشت تمام می شد. مامان گفته بود درست به موقع، برای بهار اسباب کشی می کنیم. هیچ کس دیگری آنجا نبود به جز من.

آنجا نشسته بود. در تاریکی، پشت صندوق های چای، توی خاک و کثافت. طوری که انگار همیشه آنجا بوده. کثیف و رنگ پریده و خشکیده، فکر کردم مرده است. چه اشتباه بزرگی.

هرچه زودتر می بایست واقعیت را درباره اش می فهمیدم. این واقعیت که هرگز موجودی شبیه به او در دنیا وجود نداشته است.