کتاب «هیچکس کامل نیست: بیلی وایلدر، زندگینامهی شخصی» نوشته شارلوت چندلر، اثری است غیرداستانی که در سال ۲۰۰۲ توسط انتشارات سیمون و شوستر منتشر شد. این کتاب به یکی از منابع مهم و محبوب برای شناخت زندگی و شخصیت بیلی وایلدر (۱۹۰۶-۲۰۰۲)، کارگردان و فیلمنامهنویس بزرگ هالیوود، بدل شد. چندلر در مقام روزنامهنگار و زندگینامهنویس، رابطهای نزدیک و صمیمانه با وایلدر و همسرش آدری برقرار کرد که از اواسط دهه ۱۹۷۰ آغاز شد و طی دو دهه به مصاحبهها، خاطرات و مکالمات فراوانی انجامید. این پیوند شخصی به او امکان داد تا روایتی زنده و از نزدیک از هنرمندی ارائه دهد که آثارش در تاریخ سینمای آمریکا جایگاهی بیهمتا دارند. کتاب از دوران کودکی وایلدر در اروپا آغاز میکند، سالهایی که او شاهد دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی قاره بود و سرانجام با قدرتگیری نازیسم ناگزیر شد از اتریش و سپس آلمان بگریزد. مهاجرت به ایالات متحده و ورود به هالیوود، نقطه عطفی در زندگی اوست؛ جایی که استعداد درخشانش در نویسندگی و کارگردانی شکوفا شد. چندلر با استفاده از روایتهای مستقیم وایلدر، به این مسیر پر فراز و نشیب جان میبخشد: تجربه مهاجرت، تلاش برای جاافتادن در نظام استودیویی هالیوود، همکاری با بازیگران بزرگ، و خلق فیلمهایی که امروز بخشی جداییناپذیر از حافظه فرهنگی سینما هستند. ویژگی برجسته کتاب، حضور پررنگ صدای خود وایلدر است. نقلقولهای مستقیم، خاطرات شخصی و تأملات انتقادی او درباره کار و زندگی، به متن اصالت و بیواسطگی میبخشد. خواننده با خود وایلدر گفتگو میکند: از نحوه انتخاب بازیگر و شکلدادن به فیلمنامه گرفته تا نگرشش به اخلاق، طنز و محدودیتهای نظام استودیویی. این رویکرد، کتاب را بیش از آنکه یک زندگینامه رسمی باشد، به یک گفتگوی طولانی و صمیمی با یک هنرمند بزرگ بدل میکند. چندلر در کنار روایت شخصی، چهره پشتصحنه هالیوود را نیز ترسیم میکند؛ از روابط پیچیده با تهیهکنندگان گرفته تا همکاریها و درگیریهای گاه تنشآمیز با بازیگران. روایت او سرشار از حکایات بامزه و تیزبینانه است که شخصیت شوخطبع و در عین حال شکاک وایلدر را بازتاب میدهند. او مردی بود که هم به بدبینی شهره بود و هم به زمانبندی درخشان کمدی، هم به خلق آثار تاریک مانند غرامت مضاعف و بلوار سانست و هم به کمدیهای سبکتری چون بعضیها داغش را دوست دارند. از نظر لحن، کتاب بهوضوح محبتآمیز است اما از نقد نیز غافل نمیماند. چندلر وایلدر را قدیسوار تصویر نمیکند؛ برعکس، به نقصها، ناامیدیها و تناقضات او نیز میپردازد. با این حال، نگاه کلی اثر ستایشگرانه باقی میماند و بیشتر از تحلیل نظری سنگین، به تجربه زیسته و خاطره تکیه میکند. همین ویژگی هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف کتاب است: برای خوانندگان عام و دوستداران سینما، روایتی زنده و لذتبخش فراهم میکند، اما برای پژوهشگران دانشگاهی ممکن است فاقد عمق نظری یا جایگاهگذاری دقیق در تاریخ سینما باشد. با وجود این محدودیتها، «هیچکس کامل نیست» جایگاه ویژهای در میان زندگینامههای وایلدر دارد. ترکیب روایت شخصی با مصاحبههای گسترده، فضایی فراهم میکند که در آن نهفقط آثار، بلکه شخصیت انسانی او نیز ملموس میشود. خواننده درمییابد که چگونه تجربههای زیسته از تبعید تا همکاریهای دشوار، از شوخطبعی گزنده تا تلخیهای زندگی در شکلگیری فیلمهایش نقش داشتهاند. در نهایت، این کتاب بیش از آنکه بهعنوان یک متن تحلیلی به کار رود، چونان سندی پرجزئیات و دلنشین برای علاقهمندان به تاریخ سینما و شیوه زیستن یکی از بزرگترین فیلمسازان قرن بیستم اهمیت دارد. چندلر موفق میشود با زبانی گرم و پر از حکایت، چهره انسانی وایلدر را از پشت دوربین به سطح بیاورد. برای دوستداران فیلم و بهویژه کسانی که آثار کلاسیک هالیوود را تحسین میکنند، این کتاب دریچهای است به جهان مردی که طنز، بدبینی و پیچیدگی اخلاقی را در قالب سینما به یادگار گذاشت.
درباره شارلوت چندلر
لین ارهارد، معروف به شارلوت چندلر، زندگینامه نویس و نمایشنامه نویس آمریکایی است. چندلر زندگی نامه های گروچو مارکس، فدریکو فلینی، بیلی وایلدر، بت دیویس، مارلین دیتریش، جوان کرافورد، اینگرید برگمن، مای وست و آلفرد هیچکاک را تألیف کرد.
از ترجمه ی این کتاب چند سالی می گذرد و مقدمه ای که در پی می آید نیز هنگام تمام شدن آن ترجمه، حدود هشت سال پیش، نوشته شده. با این حال برای حفظ حال و هوا، آن را همان طور که بود، با کمی تلخیص، آورده ام... .