«کتاب وحشی» نوشتهی خوان بیورو نویسنده و روزنامهنگار مکزیکی، رمانی برای مخاطبان نوجوان است. در این رمان با کتابهای جادویی سروکار داریم؛ کتابهایی که حرکت میکنند، سرکشی و فرار میکنند و خودشان تصمیم میگیرند که چه کسی آنها را بخواند. تابستان از راه رسیده و خوان برنامههای هیجانانگیزی برای گذراندن آن ریخته؛ اما ناگهان همه چیز تغییر میکند و اوضاع طبق میل او پیش نمیرود. پدر و مادر خوان تصمیم میگیرند از هم جدا شوند. مادر خوان همهی نقشههای او را نقش بر آب میکند و خوان را به خانهی عمو تیتو میفرستد که کتابخوانی قهار است و کتابخانهای بسیار بزرگ دارد. خوان در ابتدای حضورش در کتابخانهی عمو تیتو گم میشود و باید زنگی را به صدا درآورد تا عمو تیتو او را پیدا کند. با گذشت زمان، خوان کم کم به کتابخانه عادت میکند و با کتابهای آن جا دوست میشود. خوان باید از بین هزاران کتاب توی کتابخانه، کتاب وحشی را پیدا کند که لابهلای صفحاتش رازی را پنهان کرده و فقط یک نفر میتواند از آن سر دربیاورد: کسی که بتواند آن را شکار کند! اما این کتاب چموش به این راحتیها دم به تله نمیدهد. همهی ما عادت داریم که برای کشف رازها به سراغ کتاب برویم. اما اگر کتابی دلش نخواهد رازش را به ما نشان دهد چه اتفاقی میافتد؟ «کتاب وحشی» داستانی جالب و خلاقانه دارد که باعث میشود به فکر فرو برویم و سوالاتی از خودمان بپرسیم مثلا، اگر کتابها برای خودشان فکر کنند چه؟ اگر کتابها میتوانستند تصمیم بگیرند که آیا خواننده شایستهی هست که آنها را بخواند یا نه، چه؟ در سرتاسر این داستان عشق به کتاب موج میزند، داستانی که به اندازهی خود تیتو، عجیب و غریب و سرشار از عشق به کتاب است. داستانی جذاب دربارهی جادوی کتابها و کتاب خواندن است. خوان بیورو واقعیت و تخیل را به هم میآمیزد و داستان جذابی را روایت میکند. «کتاب وحشی» داستانی رازآلود، عجیب و معمایی دارد که خوانندگان را وارد هزارتویی از کتابها و داستانها میکند، داستانی خواندنی و جذاب برای نوجوانان.
درباره خوان بیورو
خوان وییورو زاده ۲۴ سپتامبر ۱۹۵۶، در مکزیکوسیتی، نویسنده و روزنامهنگار مکزیکی و فرزند فیلسوف لوئیس وییورو است. او سالهاست که در محافل روشنفکری مکزیک، آمریکای لاتین و اسپانیا چهرهای آشناست. خوان ویورو پس از موفقیت در دریافت جایزه هرالد برای رمان El testigo بیش از پیش شناخته شدهاست.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟