کتاب «استقرار شریعت در مذهب مسیح» یکی از رسالات اولیه فیلسوف آلمانی، گئورگ ویلهلم فردریش هگل است که در 1795-1796 نوشته شده است. این متن از آنجایی در آثار هگل مهم است که نشاندهندۀ درگیری فکری اولیه هگل دربارۀ رابطه دین و دولت است و افکار ابتدایی او را درمورد ماهیت دین، بهویژه مذهب مسیحیت، در چارچوب ساختارهای اجتماعی و سیاسی منعکس میکند. هگل این مقاله را در زمانی که در یکی از مدرسههای الهیات پروتستان در توبینگن آلمان تدریس میکرد نوشت. در آن زمان جامعه تحت تأثیر عقلگرایی روشنگری و شکاکیت آن نسبت به اقتدار سنتی نهادهای سیاسی و مذهبی بود و در تقابل با این نگاه، هگل و دوستان و استادانش، فردریش هولدرلین و فریدریش شلینگ، درصدد آشتی دادن سنت مسیحت با فلسفه بودند؛ البته فلسفهای متفاوت از فلسفۀ روشنگری. رسالۀ «استقرار شریعت در مذهب مسیح» نیز با همین دغدغه نوشته شده است. بهلحاظ محتوایی، هگل در این رساله از نهادمحورشدن مسیحیت انتقاد میکند که این نهادمحوری و قدرت کلیسا اغلب بهنوعی اجبار بیرونی منجر شده است که راه تجربه واقعی دینی را بر مردم سد میکند. او معتقد است که جنبههای مثبت و ایجابی دین، مانند کلیسا و مناسک مذهبی، زمانی میتوانند ظلمآمیز شوند که از بیرون بر ارادۀ آزاد افراد تحمیل شوند نه اینکه ناشی از اعتقاد واقعی درونی و اقناع و ایمان حقیقی باشند. بااینحال، دغدغۀ اصلی هگل در این رساله رابطۀ دین و آزادی است. به عقیدۀ هگل دین واقعی باید آزادی و عقلانیت فردی را ترویج کند، نه اینکه افراد را تحت سلطه امور خارج از ارادۀ او قرار دهد. هگل همچنین به لحاظ تاریخی به مسیحیت پرداخته است. هگل رویکردی تکاملی به تاریخ دارد و به همین دلیل نیز مسیحیت را، بهویژه در شکل پروتستانیاش، نقطه اوج این فرآیند تاریخی تکامل مذهب میداند که اصول آزادی و عقلانیت را دربرمیگیرد. بهطورکلی، در این رساله ایدهپردازیهای اولیۀ نظریات اصلی هگل که بعدا در کتابهایی مانند پدیدارشناسی روح و علم منطق بیان شدند، دیده میشوند که بهویژه برای پژوهشگران هگل مفید خواهد بود.
کتاب استقرار شریعت در مذهب مسیح