1. خانه
  2. /
  3. کتاب رقصی چنین…

کتاب رقصی چنین…

4.5 از 1 رأی

کتاب رقصی چنین…

Raghsi Chonin
انتشارات: بیدگل
٪15
115000
97750
معرفی کتاب رقصی چنین…
کتاب "رقصی چنین…" نوشته‌ی محمد رضایی‌راد، یکی از نمونه‌های درخشان نمایشنامه‌ی مدرن فارسی است؛ متنی کوتاه اما عمیق که با زبانی شاعرانه و ساختاری تمثیلی، تجربه‌ی جنگ را به پرسشی فلسفی درباره‌ی سرنوشت و ایستادگی تبدیل می‌کند. این اثر روایت سربازی را بازگو می‌کند که در جریان جنگ ایران و عراق، هنگام نگهبانی به خواب می‌رود و بیدار می‌شود در نقطه‌ای از میدان مین؛ جایی که مین ضدفشاری زیر پایش کمین کرده است. مین‌یاب‌ها می‌آیند و می‌روند، جنگ پایان می‌یابد، همراهان و فرمانده‌اش او را ترک می‌کنند، اما او همچنان در همان نقطه ایستاده با پرچمی در دست؛ اسیر سرنوشتی که نه خود انتخابش کرده و نه می‌تواند از آن بگریزد. این تصویر ساده و هولناک، در دل خود بار معنایی سنگینی دارد: ایستادگی‌ای که همزمان می‌تواند نماد مقاومت و یادآور اسارت باشد.
رضایی‌راد با انتخاب زبانی شاعرانه و استعاری، وضعیت این سرباز را به استعاره‌ای از انسان در تاریخ بدل می‌کند؛ انسانی که میان وظیفه و سرنوشت، میان مقاومت و ناامیدی، معلق مانده است. جمله‌ی پایانی سرباز که می‌گوید: «… مثل یه سنگواره‌ی زنده… نقشم می‌افته روی سنگ… خوشم… خوشم…»، به‌طرزی غریب و تلخ، حس لذت از جاودانگی را در دل فاجعه می‌نشاند؛ گویی حتی در مرگ و اسارت، معنایی از بودن باقی می‌ماند. ویژگی بارز این نمایشنامه در یکپارچگی ساختار و مضمون آن است؛ روایت ایستادن سرباز به‌تنهایی، در فرم نمایش هم تکرار می‌شود: متن کوتاه و متمرکز است، شخصیت‌ها محدودند، و صحنه‌پردازی ساده است، اما همه چیز در خدمت خلق یک موقعیت بزرگ فلسفی و انسانی است. مین، پرچم، و خواب، نه فقط عناصر روایی که نمادهایی از تاریخ، وظیفه، فراموشی و جاودانگی‌اند؛ رضایی‌راد با چیره‌دستی، از این عناصر برای ساختن فضایی استعاری بهره می‌گیرد که در عین عینی‌بودن، فراتر از تجربه‌ی یک جنگ مشخص می‌رود. در این اثر، زبان و فرم چنان در هم تنیده شده‌اند که شعر و خشونت، رویا و واقعیت، و زندگی و مرگ، در یک بافت یگانه تجربه می‌شوند. سرباز بی‌نام و تنهای داستان، هم قهرمان است و هم قربانی؛ هم ایستادگی‌اش را تحسین می‌کنیم و هم از تکرار بی‌پایان وضعیتش دچار اضطراب می‌شویم. این تنش میان تحسین و ترحم، میان جاودانگی و نابودی، درست همان چیزی است که اثر را به متنی فراتر از یک روایت جنگی صرف بدل می‌کند."رقصی چنین…" اگرچه روایتش ساده به‌نظر می‌رسد، اما لایه‌های معنایی فراوانی دارد که با هر بار خواندن، چیزی تازه به خواننده می‌دهد؛ تأملی در مورد معنای ایستادن، تنهایی، حافظه‌ی جمعی و مسئولیت تاریخی. رضایی‌راد، که در دیگر آثارش نیز گرایش به فلسفه و تخیل تمثیلی را نشان داده، این‌جا هم از دل یک موقعیت کاملا عینی (سرباز روی مین) سوالی عمیق درباره‌ی نسبت ما با سرنوشت و تاریخ مطرح می‌کند.
در نهایت، این اثر برای خوانندگانی که به نمایشنامه‌ی کوتاه، نمادین و فلسفی علاقه دارند، تجربه‌ای است فراموش‌نشدنی؛ روایتی که در عین سادگی، ذهن را درگیر می‌کند و پس از بستن کتاب، همچنان پرسشی بی‌پاسخ در دل می‌کارد: آیا ایستادگی همیشه فضیلت است، یا گاهی فقط شکل دیگری از اسارت است؟
درباره محمد رضایی راد
درباره محمد رضایی راد

محمد رضایی‌راد (زادهٔ ۱۳۴۵) فیلمنامه‌نویس، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر، نویسنده و پژوهشگر اهل ایران است. فیلمنامه‌های او برنده جوایز متعددی از جشن خانه سینما و جشنواره فیلم فجر و جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک شده‌است. فیلم کودک و سرباز با فیلمنامه ای از او برنده بالن نقره‌ای جشنواره سه قاره نانت فرانسه شد.

او از سال ۱۳۵۸ در کلاس‌های تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شرکت می‌کرد و در نمایش‌های آن بازی می‌کرد. پدرش هفته نامهٔ محلی «نقش قلم» را در سال ۱۳۵۹ منتشر کرد که وی گهگاهی در آن نقدهای سینمایی و اشعاری می‌نوشت. تحصیلات دبیرستانی در بین سال‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۶ در دبیرستان‌های شریعتی، دین و دانش و امیرکبیر انجام داد. در سال ۱۳۶۴ کلاس‌های انجمن سینمای جوان شرکت نمود. بین سال‌های ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ در رشتهٔ ادبیات فارسی در دانشگاه آزاد رشت تحصیل نمود. در سال ۱۳۶۶ با همکاری محمدتقی صالح‌پور، علی صدیقی و بهزاد عشقی نشریه فرهنگی «ویژهٔ فرهنگ، هنر و ادبیات نقش قلم» را منتشر می‌کند. بین سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۱ خدمت سربازی خود را در شهرهای تهران، شیراز و نفت شهر انجام داد. رضایی‌راد در بین سال‌های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ در مقطع فوق لیسانس در رشتهٔ فرهنگ و زبان‌های باستانی در دانشگاه آزاد واحد تهران ادامه تحصیل داد. وی پایان‌نامهٔ تحصیلی خود را با نام «اندیشه سیاسی در ایرانِ پیش از اسلام» نگاشت. در سال ۱۳۷۱ در انتشار نشریهٔ هشت روز هفته و کتاب نقد و بررسی آثار علی حاتمی و محسن مخملباف با عباس بهارلو همکاری می‌کرد. در سال ۱۳۷۲ نخستین فیلمنامه‌اش «بچه‌های مدرسهٔ همت» به رضا میرکریمی می‌فروشد که بعدها به مجموعه‌ای ۱۳ قسمتی تبدیل می‌شود. در سال ۱۳۷۴ به مدت سه ماه مدیر نشریهٔ داخلی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بود در سال ۱۳۷۶ با همسرش هنگامه ازدواج نمود. وی در سال ۱۳۷۷ همکاری خویش را با دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی آغاز نمود. در همین سال به مدت یک ماه مشاور فرهنگی شهردار منطقهٔ ۷ تهران بود. همچنین در سال ۱۳۷۷ همکاریش را با شرکت معماری و شهرسازی عرصه آغاز نمود که حدود ۱۲ سال ادامه داشت و حاصل آن پژوهش و نگارش «تاریخ اجتماعی شهر در ایران باستان» بود. در سال ۱۳۷۸ به کرج نقل مکان نمود. در همان سال صاحب دختری به نام «رها» می‌شود. در سال ۱۳۸۱ شروع به نگارش هفتگی در ستون «اندیشیدن در بزرگراه» در روزنامهٔ شرق می‌کند و نگارش رمان «... و این تنها بازی جهان بود» را به اتمام رسانید. همچنین در همین سال مؤسسهٔ پویش خرد به همراه جمعی از دوستانش راه‌اندازی می‌کند که به مدت دو سال یک سلسله سخنرانی ماهانه دربارهٔ فلسفه هنر برگزاری می‌کنند. در سال ۱۳۸۴ با سفری به هند، مقاله‌ای در بازهٔ درام شکونتلا در همایش مطالعات ایران و هند در موزهٔ الله‌آباد ارائهٔ کرد. یک بار دیگر در سال ۱۳۸۵ به فرانسه سفر نمود و در نگارش فیلمنامهٔ «زیر آب» با سپیده فارسی همکاری نمود. در سال ۱۳۸۶ تاریخ نمایش و نمایش‌نامه‌نویسی در دانشکدهٔ هنر و بعد در دانشگاه سوره و دانشگاه تهران تدریس نمود. در سال ۱۳۸۸ به فرانسه مسافرت نود و بر اساس ایده‌ای از رمان جواد جواهری فیلمنامهٔ «آه فرشته» را برای سپیده فارسی می‌نگارد. در سال ۱۳۸۷ پژوهش و یافتن اسنادی دربارهٔ عباس نعلبندیان را آغاز نمود و یک سال بعد نیز مصاحبه با آربی آوانسیان، شکوه نجم‌آبادی، صدرالدین زاهد، رضا قاسمی و بیژن صفاری دربارهٔ عباس نعلبندیان نمود.

مقالات مرتبط با کتاب رقصی چنین…
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب رقصی چنین…" ثبت می‌کند