در نظر او، هدف زندگی برای شخصی متمدن، سرکوب کردن تکانه های عاطفی و جنسی و به تبع آن، داشتن یک زندگی متمدنانه بود.
نخبگان فکری، کسانی هستند که برخلاف اوباش، توانسته اند تکانه های خود را ارضا نکنند و آن ها را به خاطر اهدافی والاتر، متعالی سازند. تمدن به شکل کلی نتیجه ی این گونه از عدم ارضای تکانه های غریزی است.
فروید بسیار مایل بود بر این نکته تأکید کند که روانکاوی را او خلق کرده است. پیشرفت های بزرگ و نیز نقایص روانکاوی، معرف شخصیت بنیان گزار آن است، بنابراین بی تردید باید اساس و منشأ روانکاوی را در شخصیت فروید جست و جو کرد.