کتاب سینما جهنم

Cinema Jahanam
شش گزارش درباره ی آدم سوزی در سینما رکس
کد کتاب : 33791
شابک : 978-6220105961
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 250
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب سینما جهنم اثر کریم نیکو نظر

"سینما جهنم" اثری است به قلم "کریم نیکونظر" که "شش گزارش درباره ی آدم سوزی در سینما رکس" را ارائه می دهد. این اثر واقعه ی آتش سوزی در سینما رکس آبادان را بررسی می کند که در شب بیست و هشتم مرداد ماه سال 1357 هنگام نمایش فیلم "گوزن ها" به کارگردانی "مسعود کیمیایی" اتفاق افتاد و چند صد نفر طی این حادثه جان خود را از دست دادند. بررسی ها، شواهدی را ارائه می کند که نشان می دهد این آتش سوزی عمدا اتفاق افتاده است. با توجه به این که متعاقب این رویداد، انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد و رسیدگی به ابعاد حادثه به تعویق افتاد، گمانه زنی های مختلفی در مورد عاملان این حریق شوم صورت گرفت. پرونده ی سینما رکس، دادگاهی شد و بعد از برگزاری این دادگاه بدون وکیل، به "ریاست سید حسین موسوی تبریزی"، هفت نفر از افرادی که به عنوان عوامل حادثه شناخته شده بودند، تیرباران شدند.
در این زمینه روایات متعدد و مقالات گوناگونی منتشر شد که "کریم نیکونظر" با استناد به "شش گزارش درباره ی آدم سوزی در سینما رکس"، کتاب "سینما جهنم" را به رشته ی تحریر در آورد. وی با تکیه بر اصول اولیه ی پژوهشگری، به سراغ این فاجعه ی تاریخی رفته و از تک تک جزییات قابل توجهی که روایت را غنی تر کرده است، بهره برده. این روایت مستند تاریخی، بر خلاف سایر مستندات رسمی، در یک چارچوب روایی خشک، گرفتار نیست و "کریم نیکونظر" تمام سعی خود را به کار گرفته تا علاوه بر بررسی زمینه های این حادثه و انتقال اطلاعات تاریخی درست، عمق فاجعه را نیز به تصویر بکشد و جنبه های دلخراش انسانی آن را در قالب درامی گیرا به خواننده ارائه کند.

کتاب سینما جهنم

کریم نیکو نظر
کریم نیکو نظر متولد سال 1360 و بزرگ شده ی آبادان ،روزنامه نگار و منتقد است.
دسته بندی های کتاب سینما جهنم
قسمت هایی از کتاب سینما جهنم (لذت متن)
یک ساعت قبل از این که بوی کباب در شهر بپیچد، توی سینما هم همه چیز عادی بود. سالن انتظار غلغله بود و بین تماشاگران همه جور آدمی به چشم می خورد. هم جوان های عاشق پیشه ای که برای نوازش همدیگر به سینما پناه آورده بودند، هم خانواده هایی که وصف فیلم تازه ی مسعود کیمیایی را شنیده بودند. بعدها گفتند آن شب ۶۰۰ بلیت برای آن سئانس فروخته شده بود. سینما ۶۸۰ صندلی داشت، ولی راهرو تنگ آن ظرفیت این تعداد آدم را نداشت. سینمای درجه دو رکس تا به حال چنین استقبالی را به خود ندیده بود. آن شب هم راهرو و سالن انتظار پر بود از جمعیت. همه منتظر بودند تا کنترل چی سینما درهای سالن را باز کند. سال ها بعد بود که کسی به یاد آورد در ورودی سالن سینما به سختی باز شد، انگار سرایدار سینما کلید اشتباهی را آورده بود و همین هم اسباب شوخی و خنده ی چند نفری شده بود. ساعت ۸:۵۰ درهای سالن سینما باز شد و نمایش فیلم، بعد از آگهی تبلیغاتی کوکاکولا، شروع شد. تماشاگران روی صندلی های سی ریالی و چهل ریالی نشسته بودند و بوی کالباس مارتادلّا همه جا را گرفته بود. همه در سکوت محو بازی بهروز وثوقی بودند که، زیر گریمی سنگین، قهرمان همیشگی نبود. ۴۵ دقیقه از فیلم گذشته بود که چند نفری از سالن بیرون رفتند و برگشتند. سالن سینما خنک بود و چند نفری در هوای خوش آن چرت می زدند. سید و قدرت گوزن ها مشغول عرق خوری بودند که کسی توی سینما فریاد زد: «سینما آتش گرفته.»