زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
بنظرم داستان بسیار مزخرفی داره. داستان به لایههای شخصیتی افراد صدمه میزنه و کودک رو وادار میکنه به پذیرش اینکه اگر ظاهری زیبا نداشت باید با بدترین قشر جامعه و دیوها نشست و برخاست کنه. در صورتیکه زیبایی فرم و شکلهای مختلفی داره و دلیل نمیشه اگر کودکی زشت بود بره بین کودکهای زشت شبیه خودش. و اینکه تا عمر داره پا نذاره بین افراد زیبا.واقعا عجیب بود از چشمه برای انتشار این مجموعه. بقیه داستانها هم نظر میدم