کتاب جنگ تریاک

The Poppy War
جلد اول
کد کتاب : 34916
مترجم :
شابک : 978-6226312837
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 577
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

نامزد جایزه Nebula سال 2018

نامزد جایزه لوکوس سال 2019

نامزد جایزه ی بهترین داستان فانتزی جهان سال 2019

برنده جایزه کامپتون کروک سال 2019

نامزد جایزه بهترین کتاب اول گودریدز

معرفی کتاب جنگ تریاک اثر آر اف کوانگ

کتاب «جنگ تریاک» رمانی نوشته ی «آر اف کوانگ» است که اولین بار در سال 2018 منتشر شد. «رین» که در جنگ یتیم شده، از طریق پذیرفته شدن در آکادمی نظامی معتبر «امپراطوری نیکارا»، از آزار و اذیت های پدرخوانده و مادرخوانده اش می گریزد. اگرچه او به خاطر پیشینه ی روستایی اش با مشکلاتی رو به رو می شود، اما به بالاترین رتبه ها دست می یابد و در مسابقات سالانه ی هنرهای رزمی، مقام اول را کسب می کند. او اما به جای پیگیری مسیر معمول، تصمیم می گیرد به تحصیل در کنار مردی بدنام در آکادمی، یعنی «استاد ژیانگ» بپردازد—مردی که دیگر امیدش به احیای سنت های «شمنی» را از دست داده است. «رین» پس از راهیابی به خانه ی خدایان، و بعد از حمله ی جنجگویان جزیره ی «موگن» به آن ها و به قتل رساندن غیرنظامیان، با انتخابی سخت مواجه می شود: اطاعت از توصیه های استاد در مورد خطرات سوءاستفاده از قدرت، یا آزاد کردن نیرویی ویرانگر به منظور انتقام.

کتاب جنگ تریاک

آر اف کوانگ
ربکا اف کوانگ نویسنده فانتزی چینی-آمریکایی است. اولین رمان او، جنگ تریاک، در سال 2018 منتشر شد، و پس از آن دنباله جمهوری اژدها در سال 2019 منتشر شد. کوانگ به همراه نامزد نهایی، برنده جایزه کامپتون کروک، جایزه کرافورد و جایزه حیرت انگیز 2020برای جوایز Nebula ، Locus و World Fantasyبهترین نویسنده جدید است.
نکوداشت های کتاب جنگ تریاک
An ambitious fantasy.
یک فانتزی بلندپروازانه.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Inspired by the bloody history of China’s twentieth century and filled with treachery and magic.
الهام گرفته از تاریخ خونین چین در قرن بیستم، و سرشار از خیانت و جادو.
Barnes & Noble

A wholly unique experience.
تجربه ای سراسر منحصر به فرد.
Washington Post Washington Post

قسمت هایی از کتاب جنگ تریاک (لذت متن)
جنگ مشخص نمی کند حق با چه کسی است. جنگ مشخص می کند چه کسی می ماند.

با خودش فکر کرد: «من به چیزی شگفت انگیز تبدیل شده ام. به چیزی هولناک.» او اکنون یک الهه بود یا یک هیولا؟ شاید هیچ کدام. شاید هر دو.

وقتی شمشیر را در دستان کودکان گذاشتی، آن ها دیگر کودک نبودند. وقتی به آن ها آموختی بجنگند، و بعد سلاح دستشان دادی و آن ها را به خط مقدم فرستادی، دیگر کودک نبودند. سرباز بودند.