کتاب ربایش در نیمه شب

نمایشنامه «ربایش در نیمه شب» اثر مارک های هورست، محصول سال ۲۰۱۴، داستان واقعی هانس لیتن، وکیلی آلمانی-یهودی، را روایت می‌کند که در سال ۱۹۳۱، در جریان یک محاکمه با حضور نازی‌های پیراهن‌قهوه‌ای، از آدولف هیتلر بازجویی کرد. این اثر بر پیامدهای بازداشت لیتن در سال ۱۹۳۳ پس از به قدرت رسیدن هیتلر و تلاش‌های بی‌وقفه مادرش، ایرمگارد لیتن، برای آزادی او متمرکز است و با نگاهی دقیق به زندگی شخصی و تاریخی این خانواده، شجاعت، عشق و مقاومت انسانی را برجسته می‌کند.
نمایشنامه از دیدگاه ایرمگارد روایت می‌شود، مادری که کمپینی پنج ساله را برای آزادی پسرش آغاز می‌کند و در مواجهه با گشتاپو و مقامات نازی، شجاعت و عزم بی‌نظیر خود را نشان می‌دهد. همزمان، روایت تجربه‌های هانس در اردوگاه کار اجباری زوننبورگ، شامل شکنجه‌های جسمی و روانی، ارائه می‌شود. این ساختار دوگانه داستان، تعامل میان مادر و پسر و مضامین عشق، انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری روح انسانی در میان ظلم و ستم را به نمایش می‌گذارد. تاریخچه تولید این اثر نشان از استقبال صحنه‌ای آن دارد. اجرای نخست در ۲ اکتبر ۲۰۱۴ در تئاتر مینروا در چیچستر به کارگردانی جاناتان چرچ روی صحنه رفت و در ژانویه ۲۰۱۵ به تئاتر رویال هی‌مارکت در لندن منتقل شد. پنلوپه ویلتون نقش ایرمگارد و مارتین هاتسون نقش هانس را بر عهده داشتند. اجرای این نمایش به دلیل ترکیب جذاب روایت تاریخی و عمق عاطفی، با تحسین منتقدان روبه‌رو شد. انتقادات و بازخوردها نشان می‌دهند که این اثر از لحاظ احساسی و تاریخی اهمیت ویژه‌ای دارد. روزنامه ایونینگ استاندارد اجرای ویلتون را «ماهرانه سنجیده» توصیف کرد و توانایی او در انتقال هم دلشکستگی و هم قدرت مادری را که علیه استبداد می‌جنگد، ستود. روزنامه رنسانس یهودی بر یادآوری دقیق هزینه‌های شخصی مقاومت در دوران ظهور نازیسم تأکید کرد و فایننشال تایمز طراحی صحنه و نورپردازی نمایش را که فضای سرکوب و اضطرار را تقویت می‌کرد، تحسین نمود.