کتاب مردی با کبوتر

L' homme a la colombe: roman
کد کتاب : 3561
مترجم :
شابک : 9789643809522
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 122
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1984
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 12
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب مردی با کبوتر اثر رومن گاری

سازمان ملل متحد در آشفتگی محض به سر می برد و شبحی که یک کبوتر به همراه دارد، آن هایی را که شیفت های شبانه را در آسمان خراش مقر سازمان ملل متحد می گذرانند، وحشت زده می کند. در کتاب "مردی با کبوتر" به قلم "رومن گاری" با قصه ی پسر جوانی آشنا می شویم که اهل تگزاس بوده و پدرش یکی از غول های قدرتمند صنعت نفت به حساب می آید. مرد جوان که جانی نام دارد، به شرق می آید تا به دانشگاه رفته و به تحصیل مشغول شود. تحصیل او را تبدیل به یک اندیشمند روشنفکر ساخته و سبب می شود بار دیگر پدرش او را از خود براند. جانی به شدت شیفته ی آرمان های سازمان ملل است و آن را یک ایده آل می بیند. برای اینکه از نزدیک شاهد ایده آل هایش باشد و در آن دقیق شود، به وسیله ی دوستش که کفش واکس می زند، همراه کبوترش در یکی از سوله های مخفی مقر سازمان ملل متحد مستقر می شود.
بعد از چند روز جانی متوجه می شود که سازمان ملل چیزی بیشتر از یک شوخی نیست و تنها توربین بزرگی است که آهسته می چرخد و هیچ موتوری را به حرکت در نمی آورد. ناامیدی جانی به نوعی یاس متافیزیکی تبدیل می شود و او تصمیم می گیرد که سازمان ملل را در نظر جهانیان تخریب کند.
او نقشه ای می کشد تا سازمان را به سخره بگیرد و در عین حال پول زیادی هم برایش به ارمغان بیاورد. نقشه ی او برایش موفقیتی جهانی به همراه می آورد و زمانی که نوبت به اجرای نقشه می رسد، او آشکار می کند که یک فریبکار است؛ ولی کسی حرفش را باور نمی کند. حالا او که زیر سایه ی جلال سازمان ملل قرار گرفته دست به اعتصاب غذا می زند و نهایتا می میرد و "مردی با کبوتر" در تگزاس دفن می شود.

کتاب مردی با کبوتر

رومن گاری
رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسف (Roman Kacew) در ۸ مه ۱۹۱۴ میلادی در شهر ویلنا (اکنون: ویلنیوس، واقع در لیتوانی) در خانواده ای یهودی به دنیا آمد. پدرش (آری-لیب کاسو) کمی بعد در ۱۹۲۵ میلادی خانواده را رها کرد و به ازدواج مجدد دست زد. از این هنگام او با مادرش، نینا اوزینسکی (کاسو)، زندگی می کرد، ابتدا در ویلنا و سپس در ورشوی لهستان. رومن در دوران زندگی سیاسی اش حدود ۱۲ رمان نوشت. به همین دلیل بسیاری از کارهایش را با نام مستعار می نوشت. مادامی که با نام مستعار امیل آژار به نویسندگی می پرداخت، ت...
قسمت هایی از کتاب مردی با کبوتر (لذت متن)
جانی تا حس کرد که روی شانه مردم ستایشگر قرار گرفته، کوششی مصممانه کرد تا در گرداب ساده لوحی مردم تعمق کند. ساده لوحی مردمی که تاکنون این همه بدبختی در دنیا به وجود آورده بود. میل داشت به یاد آورد که مردم تا چه حد می توانند حیله ها را ندید بگیرند، از اعتقاداتشان سوء استفاده کنند و تا چه حد می توانند به دلیل احتیاج به صلح و برادری، بی شرمانه از این اعتقادات بهره برداری کنند.

با وجود این، اگر همه مساجد و کلیساهای ما فقط برای حل مشکل مردمی باشند که برای دعا به آن جا می روند، خود خدا در طرد آن ها از درگاهش تعجیل خواهد کرد. ما قبل از هر چیز گواهی بر درست پیمانی هستیم. ما نمی خواهیم مردم از ما منفعت های ناچیزی به دست آورند. نتیجه عمل، کمی زپرتی و کمی هم کاسبکارانه است. سازمان ما برای رشد افکار به وجود آمده نه برای عطاری! بگذارید مردکتان تا هر وقت که می خواهد در راهروها با کبوترش سرگردان باشد.

می خواهید بدانید چرا واکسی شده ام؟ خیلی ساده است. خواستم کاری کنم تا به مردم بفهمانم که پیش از آن که صاحب افکار زیبا باشند، صاحب پا هستند! بسیاری از آدم ها در این آسمانخراش این را از یاد برده اند. اگر مثل من روزی صد تا کفش واکس بزنند، شاید به یاد آورند که پای آدمی روی زمین است و نه در ابرها.

تمام چیزهای کاملا ذاتی در این جا به تجرید بدل می شوند نان، صلح، برادری، حقوق بشر تمام چیزهای بسیار محکم در این جا تبخیر می شوند و به کلام، به هوا یا سیاقی در سبک تبدیل می شوند. و تمام این ها تبدیل به تجرید می شوند و بعد می شود دست را از ورایشان گذراند: دیگر هیچ چیزی نمانده. این روشی قدیمی است که سازمان برای رها کردن خود از مسائل به کار می برد و این هم روشی است که آن ها برای رها کردن خود از دست جانی به کار برده اند.