کتاب نیروی برتر لاکی

The Higher Power of Lucky
کد کتاب : 365
مترجم :
شابک : 978-600-296-102-0
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 216
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2006
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

برنده ی جایزه ی نیوبری سال 2007

معرفی کتاب نیروی برتر لاکی اثر سوزان پاترون

دو سال از ماجرای مرگ مادر لاکی تریمبل در حادثه ی برق گرفتگی بعد از یک طوفان صحرایی مهیب می گذرد. از آن زمان، لاکی به همراه قیم فرانسوی اش، بریجیت، در مجموعه ای از یدک کش هایی به هم مرتبط زندگی کرده است. گرچه لاکی آرزو دارد روزی دانشمند بزرگی چون چارلز داروین بشود و تلاش می کند تا زندگی اش را مانند زندگی حشراتی که جمع می کند، نظم و ترتیب ببخشد، اما همیشه قدری نگران و مضطرب است. اگر بریجیت-همسر اول پدرش که فقط برای سپردن لاکی به مرکز نگهداری کودکان به کالیفرنیا آمده-به فرانسه ی عزیزتر از جانش برگردد و او را تنها بگذارد، چه اتفاقی برای لاکی خواهد افتاد؟ شاید جواب این سوال در قدرت برتر اسرارآمیزی نهفته باشد که اعضای برنامه های «دوازده گام» از آن سخن می گویند. لاکی صحبت های اعضای این برنامه ها را شنیده و به این فکر می کند که قدرت برتر خودش چیست؟ و کجا و چگونه می تواند به آن دست یابد؟

کتاب نیروی برتر لاکی

سوزان پاترون
سوزان پاترون، زاده ی 1948، نویسنده ی آمریکایی کتاب های کودک است.پاترون، 35 سال در کتابخانه های عمومی لس آنجلس به عنوان کتابدار متخصص کتاب های کودک و نوجوان کار کرده است و اکنون عضو هیات مدیره ی انجمن نویسندگان و تصویرگران کودک و نوجوان است. کتاب های او جوایز متعددی مانند مدال کلدکات و کتاب برتر کتابخانه های آمریکا را برایش به ارمغان آورده اند. پاترون مدال «جان نیوبری» را به خاطر «سهم عمده در ادبیات» برای کتاب «نیروی برتر لاکی» به دست آورد. این کتاب به زبان های مختلفی مانند فرانسه، اسپانیایی، ...
نکوداشت های کتاب نیروی برتر لاکی
Simple and evocative.
ساده و احساس برانگیز.
School Library Journal School Library Journal

Lucky is a true heroine.
لاکی یک قهرمان زن واقعی است.
Booklist Booklist

A small gem.
گوهری کوچک.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب نیروی برتر لاکی (لذت متن)
لاکی تریمبل زیر سایه ی سطل آشغال چمباتمه زده بود. گوشش را به شکاف دیوار طبله کرده ی «موزه و نمایشگاه عتیقه های زنگوله ای» هاردپن چسبانده بود و به حرف های سمی کوچکه گوش می کرد. داستان وقتی که سمی یک معتاد تمام عیار بود و به آخر خط رسیده بود و زندگی اش داشت از هم می پاشید. همان وقت بود که دنبال نیروی برترش رفت و دیگر پاک پاک شد. بین جلسه های «دوازده گام» - که معتادها و پرخورهای ناشناس تویش شرکت می کردند ،ماجرای سمی کوچکه هنوز محبوب ترین داستان لاکی بود.

فرق نامادری با یک مامان واقعی این است که مامان ها هیچ وقت راحت و آسوده ول نمی کنند و نمی روند. مامان ها قبول کرده اند که برای همیشه مامان آدم باشند.

چشم های بریجیت از وحشت درشت شده بودند و صورتش به کبودی می زد. کم مانده بود نفسش بند بیاید: «چی شده!؟ مار!» کلمه مار را مثل کسانی گفت که لاشه گندیده یک موش را دیده اند: «توی خشک کن یه ماره...!» و به آن سوی دیوار واگن، یعنی ته آشپزخانه و جای لباسشویی اشاره کرد. لاکی با خونسردی و آرامش تمام، طوری که بخواهد به بریجیت نشان بدهد مارها تمیزند و چندش آور نیستند، گفت: «آهان! یه مار توی خشک کنه.» طوری گفت که انگار وجود این حیوان توی ماشین لباس شویی اتفاق چندان بزرگی هم نیست...