«این خانه پلاک ندارد» رمانی جنایی نوشتهی مشترک لادن نیکنام و فرزانه کرمپور است. این دو نفر پیش از این، رمان «علائم حیاتی یک زن» را در سال ١٣٨٩ بطور مشترک نوشتهاند و این دومین رمان مشترک آنهاست. داستان دربارهی دو دختر جوان (افسانه و شراره) است که از طریق یک آگهی با یکدیگر همخانه میشوند. شراره حدود بیست و پنج سال دارد و از شهر شهسوار به تهران آمده و به تنهایی در تهران ساکن شده است. او به کتابهای روانشناسی موفقیت باور دارد و بر همین اساس در جستجوی شریکی پولدار است تا یک کافیشاپ راه بیندازد. اما فعلا مدیر فروش یک شرکت شیرآلات است. افسانه مهندس عمران است و قصد دارد خانهاش را تحویل بدهد و برای کاستن از هزینههای زندگی، با یک نفر همخانه شود. او از طریق آگهی که شراره برای پیدا کردن همخانه در روزنامه منتشر کرده، با او آشنا میشود و زندگی جدیدی را آغاز میکنند. خانهای که آنها اجاره میکنند؛ خانهای قدیمی و پر از چیزهای عجیب است. راهروهای تودرتو دارد و گچبریهای عجیب و غریب و کمدهایی کهنه و ترسناک. خانه پلاک هم ندارد، اما صاحبخانه میگوید به خاطر کوتاهی شهرداری، خانه پلاک ندارد. این خانه در محلهای خوش آب و هواست با حیاطی که درخت خرمالو و پیچ امینالدوله دارد. همهچیز به چشم آنها جذاب میآید. خرت و پرتهای قدیمی جالبی مثل روزنامههای قدیمی، تورهای فرانسوی اعلا و چیزهایی از این قبیل نیز در آن خانه وجود دارد که باعث ذوقزدگی افسانه و شراره میشوند. همهچیز در آن خانه عادی به نطر میرسد تا اینکه اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد و باعث وحشت دخترها میشود. آنها کمکم از خودشان میپرسند که نکند باید پلاک نداشتن خانه را جدی میگرفتند، اما انگار کمی دیر شده است. رمان در بیست و هشت فصل روایت میشود و هر فصل از زاویه دید و زبان یکی از شخصیتهاست. داستان با فرمول خانهای قدیمی که معمولا در ژانر وحشت به کار گرفته میشود و فضاسازی مناسب و تعلیق و غافلگیری خواننده را با خود همراه میکند. نویسندگان کوشیدهاند با نزدیک شدن به لایههای پنهان شخصیتها به جنبههای روانشناختی آنها نیز بپردازند. «این خانه پلاک ندارد» رمانی در ژانر جنایی است که به مسائل اجتماعی نیز میپردازد و برای علاقمندان به این ژانر گزینهای مناسب است.