کتاب گم گشته

Absence
کد کتاب : 37587
مترجم :
شابک : 978-6003265011
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 118
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1987
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

برنده جایزه نوبل ادبیات سال 2019

برنده جایزه ادبیات برمه سال 1988

معرفی کتاب گم گشته اثر پیتر هاندکه

کتاب «گم گشتگی» سرگردانی چهار نفر بی نام - پیرمرد ، زن ، سرباز و قمارباز - را روایت می کند. آنها به یک بیابان متروک فراتر از محدوده یک شهر بی نام سفر می کنند.
این اثر مانند سایر رمانهای وی ، از مناظر ، صداها و اشخاصی که در یک چشم انداز اروپایی بدون نام اما آشنا قرار دارند ، آغاز می شود. به زودی ما با چهار شخصیت آشنا می شویم ، هر یک از آنها در یک نوع درگیری یا بحران هستند که سپس با هم سوار قطار می شوند.

همه چیز مبهم و مرموز است. همچنین ، اواخر رمان - در بخش سوم از چهار بخش - راوی گهگاه از سوم شخص دانای کل به دوم شخص تغییر می یابد ، گویی که یکی از سه پیروان ما راوی است.

پیتر هنادکه نویسنده «گم گشتگی» در سال 1942 در گریفن ، اتریش متولد شد. او رمان نویس ، نمایشنامه نویس و مترجم است.
وی نویسنده آثار تحسین شده ای مانند شب موراویایی ، اندوهی فراتر از رویاها ، اضطراب دروازه بان در ضربه پنالتی و تکرار است. هاندکه دریافت کننده جوایز متعدد ادبی ، از جمله جایزه فرانتس کافکا و جایزه بین المللی ایبسن است. او همچنین یک فیلمساز است.
اقتباس هایی از رمان های خود را به نام زن چپ دست و گم گشتگی انجام داد و کارگردانی کرد و فیلمنامه های فیلم Wim Wenders ’Wrong Wenders و Wings of Desire را به طور مشترک نوشت. وی در سال 2019 برنده جایزه نوبل ادبیات شد.

کتاب گم گشته

پیتر هاندکه
پیتر هانکه (به آلمانی: Peter Handke) (زادهٔ ۶ دسامبر ۱۹۴۲ در گریفن اتریش) یک نویسنده و نمایشنامه‌نویس پیشرو (آوانگارد) اتریشی است.او با آفرینش آثاری نو و نامتعارف و تغییر نشانه‌ها و روابط بین شخصیت‌ها در نمایشنامه‌هایی چون «دشنام به تماشاچی» و «کاسپار»، شیوه‌های بدیعی به کار گرفت و به تجربه‌گرایی دست یازید. هاندکه در آثار بعدی خود از شیوه‌های نوآورانهٔ درهم شکستن مرزهای زمان و بازگشت به اصل خویش و به کاربستن اشیاء و رویدادهای عادی برا...
قسمت هایی از کتاب گم گشته (لذت متن)
از نو شروع کن. امروز واسه اولین بار میگم که من هرگز اینو خالصانه از کسی نشنیده ام. یه زندگی نو رو شروع کن. اما اگه من فقط اینو به خودمم بگم، بی ارزشش نکردم. هیشکی چیزایی که به خودم میگم رو نمی شنوه، پس کسی هم روشون حساب نمی کنه. عشق. من از زمان استفاده می کنمو به خودم فرصت منحرف شدن توسط عشقو میدم. یه اندوه حمایت کننده رو به من بده که میتونه نهایتا راه نجاتو به من نشون بده. اونو به من تحمیلش کن. کم کم با این شرایط کنار میام. هر روز منو از نو زخمی کن ای عزیزترین و یکی یه دونه من، چه زن باشی و چه مرد. اگه لازمه منو پس بزن اما دلیلشم بهم بگو؛ تحقیرم کن، مسخره ام کن، اصلا پتمو بریز رو دایره اما تمومش کن بذار تنها باشم. تلخکامی باعث رشد درونی و مثمرثمر شدنم میشه. اونو قشنگ تشریحش کن. اونو مکتوبش کن. آره خودشه. واسه اینکه حرفام معنادار بشه و واسه اینکه منو بابت شنیده شدن و استقرار حرفام مطمئن کنه، من اونا رو مکتوب تشریح می کنم و بعدشم تحویل خودم میدم. حتی اگه چیزی که خونده میشه وجودم نداشته باشه، اما صدایه خواننده که وجود داره.