کتاب بیست و یک نمایشنامه و شش طرح نمایشی

Twenty-one plays and six Demos
دریچه ای به ادبیات نمایشی کودکان و نوجوانان ایران 3
کد کتاب : 37808
شابک : 978-6003263536
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 550
سال انتشار شمسی : 1397
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---
داوود کیانیان
داوود کیانیان متولد ۱۳۲۱ در خیابان خراسان، در خانواده‌ای کارگری، پدر با گرایش به نمایش‌های سنتی. عموی بزرگ علاقمند به فیلم‌های عربی، عموی میانی عاشق نوحه گری، و عموی کوچک عشق شبیه خوانی که مرگش نیز به هنگام اجرای یک تعزیه رخ داد. عموی بزرگ در تهران ساکن بود، عموی میانی در کربلا و عموی کوچک در مشهد. پدر و ما نیز میان این شهرها در مهاجرت که کمتر درنگی برای کودکی کردن داشت. اما هنگامی که مشهد به سکونت دائم انتخاب شد، قصه و بازی پای به عرصه گذاشت. گوش سپردن به قصه‌های عامیانه ...
دسته بندی های کتاب بیست و یک نمایشنامه و شش طرح نمایشی
قسمت هایی از کتاب بیست و یک نمایشنامه و شش طرح نمایشی (لذت متن)
آن روز پدر و خواهرم دستم را گرفتند و به خیابان بردند. از شب قبل برای این راه پیمایی بزرگ خوابم نمی برد. آخر، گاهی با خواهرم به راه پیمایی می رفتم و گاهی با پدرم. بعضی وقت ها هم قاچاقی، تنهایی با بچه های محل می رفتم. ولی آن روز اولین باری بود که هر سه با هم برای تظاهرات می رفتیم. از خوش حالی، ته دلم انگار قند آب می کردند. دست های کوچکم در حکم زنجیری بود که پدر و خواهرم را یگانه می کرد. هیچ کس به اندازه من در دنیا از این همبستگی لذت نمی برد. خودم را در کنار آن ها و بعد در کنار صدها هزار مردم دیگر، بالاترین قدرت می دانستم. عظمت کوه را داشتم و هیبت جنگل را. اقیانوسی بودیم که در تلاطم امواج حرکت و صدای مان، نفربرهای ارتشی چون خاشاکی کوچک و زشت به نظر می رسیدند. یک آسمان ابر و توفان بودیم که هلیکوپترهای گشتی ارتش، در فضای بیکران مان، چون لاشخورهایی مسیر گم کرده بودند، و صدای شان در غرش امواج خشمگین ما، در نعره و فریاد آزادی ما محو گشته بود.راستی که مردم در کنار یک دیگر و باهم چه نیرو و عظمتی دارند. و بالاخره توفان شروع شد. تنها غرش مسلسل را به خاطر می آورم و فریاد حرکت را. همه جا سرخ شد. گویی از آسمان خون می بارید. آن روز هفده شهریور بود.