کتاب انسان در شعر معاصر

Man in Contemporary Poetry
کد کتاب : 38557
شابک : 978-6004901253
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 550
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب انسان در شعر معاصر اثر محمد مختاری

"انسان در شعر معاصر" اثری است درخشان از نویسنده ی خوش قلم، مانایاد "محمد مختاری"، که برای اولین بار در دهه ی هفتاد به انتشار رسیده بود و در آن شعر امروز، از دریچه ی قلم "مهدی اخوان ثالث"، "نیما یوشیج"، "احمد شاملو" و "فروغ فرخزاد" مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه "محمد مختاری" در کتاب "انسان در شعر معاصر" به آن پرداخته، درک تصویری است که از انسان در اشعار کهن تا امروز ایران ارائه شده است. نویسنده در این مسیر به شباهت و تفاوت هایی که میان درک و دریافت شاعران معاصر از این قضیه وجود داشته پرداخته است و سیر تکامل اندیشه ی مدرن در جهان نیز از جمله مسائلی است که مورد تجزیه و تحلیل وی قرار گرفته است.
در این راستا شاعران کلاسیک و چهار شاعر معاصر نامبرده شده، زیر ذره بین "محمد مختاری" قرار گرفته اند و درک حضور دیگری، مسائل متنوع انسانی و ارزش های جمعی و فردی، به عنوان عاملی تفکیک ناپذیر از شعر معاصر مطرح شده اند. با وجود اینکه شعر فارسی، در برخی موارد درگیر گرفتاری های پارادوکس وار و بازدارندگی آسیب زننده ای می باشد، اما همواره این گرایش به ارزش های فردی انسانی در آن دیده شده و توانسته درک واضحی از حضور دیگری را در عرصه ی شعر، حتی بیشتر از سایر عرصه های ذهنی ارائه کند. درک حضور دیگری مفهومی است که به اعتقاد "محمد مختاری" یک امر طبیعی به حساب می آید و فقدان آن سبب تحقیر انسان می شود. به همین جهت یکی از مولفه های قابل توجه شعر معاصر، دستاوردهای افتخارآمیزی است که در اندیشه های نو با طرح حق و شان و حضور انسان همراه شده است.

کتاب انسان در شعر معاصر

محمد مختاری
محمد مختاری (۱ اردیبهشت ۱۳۲۱ – ۱۲ آذر ۱۳۷۷) شاعر، نویسنده، مترجم از فعالان کانون نویسندگان ایران بود.
دسته بندی های کتاب انسان در شعر معاصر
قسمت هایی از کتاب انسان در شعر معاصر (لذت متن)
شاملو عشق به انسان را در عرصه ی مبارزه سیاسی دریافت است. او بنا به تاکید خویش در اشعارش، پیش از ورود به عرصه ی مبارزه به مسئله «انسان» و ارزش همبستگی بشری واقف نبوده است. اما از آن پس، با توجه به زندگی و مرگ انسان های بزرگی که هدف زندگی و مرگ شان آزادی و دادگری و پاسداری از شأن و شرف آدمی بوده است، شعرش را وقت به ستایش انسان، به ویژه ستایش نخبگان کرده است. به همین سبب انسان، در شعر او، وجهه ای ویژه و رنگی مشخص به خود گرفته است که از مرکز نگاه تا گستره ی چشم اندازش را در بر دارد. و پیش از هر چیز نشان آن است که یک انسان سیاسی است.

چشم انداز نیما رهایی انسان از فشار نیازهای مادی و معنوی است. و شعر او به اعتباری طرح و تبیین تواناییهای انسان است برای پیوند با کل طبیعت. می خواهد رابطه بیواسطه ای میان طبیعت و آدمی برقرار شود، و برقرار ماند. در پی آنست که هم انسان به شیوه ای انسانی به طبیعت بنگرد، و هم طبیعت به شیوه ای انسانی به انسان مربوط شود. و این ریاضت فعال را در تجربه زندگی خویش فراهم داشته است، تا در جانش به شیوه های انسانی به طبیعت بنگرد، تا سرانجام بتواند چون انسان تکامل یافته ای، به ویژه چون هر شاعر و هنرمند پیشروی، شعور طبیعت شود. اما چون در زندگی دوران او، هنوز طبیعت به شیوه ای انسانی با انسان مرتبط نشده است، و زیبایی طبیعت با درد آمیخته است، حاصل نگرش او، چیزی جز درک هرچه بیشتر و غم افزاتر «درد» نیست. دردی که از همه اجزای هستی طبیعی و انسانی نمایان است. دردی که زاییده موانع و دشواریها و فاصله هاست. و شاعر به منزله پاره ای از شعور طبیعت، آن را در اعماق ذهن خویش بازمی یابد. تا درد هست، شفقت و مهر آدمی در سوز درون متبلور می شود. احساس و عاطفه انسانی در زخم درون سر باز می کند، و رقت اندوه، هستی آدمی را فرامی گیرد. از این رو مایه های عاطفی و غنایی دردمندانه، یکی از نمودهای اصلی انسان گرایی است...