در سال ۱۹۸۵، وندی واسراشتاین نمایشنامهی تکپردهای «مردی در یک موقعیت» را به عنوان بخشی از مجموعهی "هفت نمایشنامهی تکپردهای" منتشر کرد؛ اقتباسی خلاقانه و موجز از داستان کلاسیک آنتون چخوف به همین نام که نخستینبار در ۱۸۹۸ منتشر شده بود. واسراشتاین با نگاهی معاصر و طنزی ملایم، روایت چخوف را بازآفرینی میکند و به روح اثر اصلی وفادار میماند، در حالی که آن را برای مخاطب اواخر قرن بیستم زندهتر و ملموستر میسازد. او در این متن کوتاه، کاوش چخوف دربارهی اسارت در عادتها، ترس از تغییر و بهای سنگین انزوا را از دریچهی زبانی سادهتر و دیالوگهایی پرشتابتر روایت میکند؛ سبکی که همزمان اندیشهبرانگیز و سرگرمکننده است. در متن نمایشنامه، داستان در یک مدرسهی کوچک روسی میگذرد. بیلینکوف، معلمی محتاط، قانونمدار و غرق در هراسهای اجتماعی و ذهنی، در مواجهه با وارینکا - زنی شاد و آزاداندیش که همراه برادرش به آنجا آمده است - دچار بحرانی درونی میشود. وارینکا با شور و نشاط و بیتوجه به قید و بندهای ظاهری، حتی با دوچرخهسواری در خیابان، معیاری تازه برای زندگی بیپروا و رها ارائه میدهد؛ در حالی که بیلینکوف، همچنان به «پرونده»ای از بایدها و نبایدها چنگ میزند. این تضاد میان میل به امنیت و تمنای رهایی، قلب درام را شکل میدهد و در عین حال، لحنی کمدی و کنایهآمیز به داستان میبخشد. در پس این روایت ظاهرا ساده، مضامینی عمیق پنهان است. واسراشتاین، مانند چخوف، نشان میدهد که چگونه انسانها با پناهگرفتن در چارچوبهای ذهنی و اجتماعی، خود را از تجربهی واقعی زندگی محروم میکنند. ترس بیلینکوف از بینظمی، در نهایت، نه تنها او را از وارینکا و عشق احتمالیاش دور میکند، بلکه فرصتی برای رهایی و تغییر را نیز از او میگیرد. طنز ملایم واسراشتاین در نمایش وسواسها و نگرانیهای او، تنها برای خنداندن مخاطب نیست؛ بلکه همزمان به شکلی ظریف، اندوه انسانی را به نمایش میگذارد که در تمنای تغییر است اما از آن هراس دارد. در سبک و ساختار، واسراشتاین بهجای روایت طولانی و سنگین، به دیالوگهای کوتاه و پرشتاب تکیه میکند؛ روشی که روح اثر اصلی چخوف را حفظ میکند اما آن را در فضایی معاصر بازتاب میدهد. نگاه زنمحور نویسنده، وارینکا را پررنگتر و ملموستر ترسیم میکند و از او نمادی از زندگی آزاد و بیواهمه میسازد؛ در برابر مردی که خودخواسته در پروندهای خیالی محصور شده است. این نمایشنامه کوتاه اگرچه کمتر از ده دقیقه طول میکشد، اما با لحنی که میان کمدی و مالیخولیا در نوسان است، پرسشهایی بنیادی دربارهی بهای امنیت، قدرت رهایی و معنای واقعی زندگی را مطرح میکند. منتقدان و خوانندگان، اقتباس واسراشتاین را تحسین کردهاند؛ بهویژه برای مهارت او در وفاداری به روح چخوف، در عین حال که با زبانی امروزی و دیالوگهایی روان، اثر را برای نسل جدید بازخوانی میکند. در نهایت، «مردی در یک موقعیت» در این بازآفرینی، داستان انسانی میشود که میان ترس و آرزو، در مرز نظم و آزادی معلق میماند؛ داستانی کوتاه اما تأملبرانگیز که با همهی طنز خود، ما را به فکر فرو میبرد: آیا جرأت رها شدن از پروندههای ذهنیمان را داریم؟
درباره وندی واسراشتاین
وندي واسراشتاين متولد 18اکتبر 1950 و درگذشته 30 ژانویه 2006، یک نمایشنامهنویس آمریکایی بود. او استاد در دانشگاه کرنل بود. وی برای The Heidi Chronicles جایزه تونی را برای بهترین نمایشنامه و جایزه پولیتزر برای درام در سال 1989 دریافت کرد.