کتاب رمولوس کبیر

Romulus der Große
کد کتاب : 38750
مترجم :
شابک : 978-9643414689
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 142
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1956
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب رمولوس کبیر اثر فریدریش دورنمات

نمایشنامه فریدریش دورنمات رمولوس کبیر انقراض امپراتوری روم غربی را در قرن پنجم نشان می‌دهد – که در روز (و روز بعد از آن) مارس 476 اتفاق می‌افتد.

ویرانی امپراتوری با آرامش توسط امپراتور رومولوس آگوستولوس انتظار می رود. علیرغم تلاش‌های وزیران و درباریانش برای وادار کردن امپراتور به برداشتن گام‌های قاطع در برابر خطر فزاینده تهاجم ژرمن‌ها، رومولوس ترجیح می‌دهد در خانه بماند و جوجه‌های اهلی را پرورش دهد و در پاسخ به تهدید اقدامی انجام ندهد. سرباز اسپوریوس تیتوس ماما، خون آلود و خسته به اقامتگاه روستایی رومولوس می‌رسد و شبانه روز سوار می‌شود تا به امپراتور از سقوط پاویا اطلاع دهد. رومولوس را در نهایت می توان یافت که بر سر فروش نیم تنه برخی از بزرگترین شخصیت های تاریخی رم مبادله می کند. رومولوس از دریافت اخباری که برایش آورده امتناع می کند، در عوض اصرار می کند که اسپوریوس تیتوس ماما در حالی که خودش صبحانه می خورد بخوابد. در همین حین، امپراتور امپراتوری روم شرقی زنون وارد می شود که امپراتوری بیزانسی او با درجه های آلمانی پر شده است. ابتکار او این است که هر دو طرف رم متحد شوند تا بجنگند، اما با دیدن رضایت رومولوس به زودی تصمیم می‌گیرد که او ترجیح می‌دهد کارزار مقاومت خود را از اسکندریه به حرکت درآورد، از آنجا که تصمیم می‌گیرد روز بعد کشتی بگیرد. در این هنگام سزار روپف تولید کننده شلوار ثروتمند آلمانی وارد می شود و به نیروهای آلمانی پیشنهاد می دهد در ازای عقب نشینی، 10 میلیون سسترتی بپردازد، اما تنها در صورتی که بتواند شاهزاده خانم ریا را به عنوان عروس خود بگیرد. رومولوس این را رد می کند و می گوید که امپراتوری را به مشتی سسترتی می فروشد اما دخترش را نمی فروشد و ...

کتاب رمولوس کبیر

فریدریش دورنمات
فریدریش دورنمات (Friedrich Dürrenmatt) نمایشنامه‌نویس و رمان‌نویس برجسته سوئیسی در پنجم ژانویه (۱۵ دی) ۱۹۲۱ در یکی از روستاهای اطراف شهر برن در کشور سوئیس متولد شد. پدر دورنمات کشیشی معتقد و متدین و پدربزرگش شاعری بذله‌گو و سرشناس بود که به خاطر شعرهای انتقادآمیز سیاسی که می‌سرود به او لقب شاعر سیاسی پرخاش جو داده بودند. تأثیر ویژگی‌های این دو نفر بر دورنمات بسیار زیاد بود، چنان‌که این تأثیر را به آسانی در بیشتر نوشته‌های این نمایشنامه‌نویس شهیر می...
قسمت هایی از کتاب رمولوس کبیر (لذت متن)
«رمولوس: بعد از غذای لذیذ امشب، این حمام به من دو برابر لذت بخشید. امروز روز شاعرانه ای بود و من این طور روزهارو دوست ندارم. و بعد هم هیچ چیز جز یک حمام حالمو جا نمی آره. من یک آدم غیر تراژیک هستم آشیلس. آشیلس: اعلیحضرت میل دارند لباس رسمی امپراطوری تنشون کنند یا لباس خواب؟ رمولوس: لباس خواب. امروز دیگه حکومت نمی کنم. آشیلس: اعلیحضرت باید زیر اعلامیه ای رو که برای سکنه رم صادر شده است امضا بفرمایند. رمولوس: باشه فردا. آشیلس مایل است در پوشیدن لباس خواب به او کمک کند. امپراطور جا می خورد. رمولوس: لباس خواب امپراطوری رو بیار، آشیلس. این دیگه برای من خیلی کهنه است. آشیلس: لباس خواب امپراطوری رو علیاحضرت ملکه جزو اثاثیه خودشون بستند. مال پدرشون بود. رمولوس: آهان! پس کمکم کن همین لباس شندرپندری رو تنم کنم. با احتیاط و دقت لباس خواب را می پوشد و تاج پیروزی را از سر خود برمی دارد. رمولوس: تاج پیروزی هنوز روی سرمه. فراموش کرده بودم موقع حمام ورش دارم. بالای تختخواب آویزونش کن پیراموس. تاج پیروزی را به پیراموس می دهد و او آن را بالای تختخواب آویزان می کند. رمولوس: چندتا برگ دیگه بهش هست؟ پیراموس: دوتا. امپراطور آهی می کشد و به طرف پنجره می رود.