رمان «بوی درخت کاج» روایتگر رویدادها و سرگذشت اعضای خانواده میرزا اسماعیل طبیب است. پریچهر که دختر دمبخت خانواده است به هیچ عنوان نمیخواهد محیط گرم خانوادهاش را ترک کند و تن به ازدواج بدهد. وی همیشه مشغول خواندن کتاب بهخصوص مثنوی مولانا و دیوان شمس تبریزی است و به تمام خواستگارهای که تاکنون آمدهاند جواب منفی داده است. این جریان خشم عمهاش (شاباجی بیگم) که با خانواده آنها زندگی میکند و مادرش را برانگیخته است. تنها کسی که همیشه از پریچهر حمایت میکند، پدر وی، حاج اسماعیل است…
کتاب بوی درختان کاج