با حرفم دستانش بالا آمد و روی شانه ام نشست. مرا کمی عقب کشید خیره به چشمانم، با نگاهی جدی و پیشانی ای که اخم داشت گفت: -بهت یاد ندادن که از آدما بت نسازی؟ که این خیانت میشه به خودت و اونی که بتش کردی؟ که برات خدایی میشه که خدایی کردن نمیدونه و در آخر تو میمونی سرتا پا کافر به خدایی که خودت تو ذهن خودت ساختی؟... چی باعث شد که فکر کنی من یکی ام غیر بقیه؟... منم یه آدمم پروا، یکی که تو یه لحظه میتونه کثیف ترین و بدترین خلقت خالقم باشم. آدمم و صاحب خطا پروا...!
واقعا پیشنهادش نمیکنم. به شدت کلیشهای و بدون منطق! نمیدونم نویسنده با چه منطقی این کتابو نوشته؟!🫠 وقتی یادش میافتم هم عصبی میشم و هم خندهم میگیره😑 واقعا داستانش ضعیف بود انگار یه دختر بچهٔ ۱۵ سالهٔ احساساتی اونو نوشته💔 پیشنهاد میکنم براش وقت و هزینه نکنید که ارزششو نداره.❤️