کتاب تمام این مدت

All This Time
کد کتاب : 43129
مترجم :
شابک : 978-6222540890
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 264
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب تمام این مدت اثر ریچل لیپینکات

کتاب تمام این مدت یکی از عاشقانه ترین کتاب های احساسی است! این کتاب در ارائه جزئیات ، توضیحات ، و عواطف برانگیزاننده در لحظه، فوق العاده است. همه چیز خیلی زیبا و عاشقانه پیش خواهد رفت و شما در سرتاسر اثر احساسی عمیق را تجربه خواهید کرد!

کایل و کیمبرلی یک زن و شوهر ایده آل هستند اما آنها تصادف می کنند. کایل از ناحیه مغز آسیب دیده است و وقتی از خواب بیدار می شود می فهمد کیمبرلی مرده است. او ویران شده است زیرا این پایان مورد نظر کایل نیست ، و حتی دیگر نمی تواند کیمبرلی را ببیند. احساس می کرد هیچ کس او را درک نمی کند ... تا اینکه مارلی وارد زندگی او شد.
او در نگارش این اثر از آثار کلاسیک سیاه و سفید سینمایی الهام گرفته است.

میکی داتری از دانشگاه برناو فارغ التحصیل شد و در آنجا هنر تئاتر خواند. او نویسنده فیلمنامه و داستان نویس ساکن لس آنجلس است و یکی از نویسندگان پرفروش شماره 1 نیویورک تایمز است.
وی دارای مدرک لیسانس در رشته نویسندگی انگلیسی از دانشگاه پیتسبورگ است. وی که اصالتا اهل شهرستان باکس ، پنسیلوانیا است ، در حال حاضر به همراه همسرش در پیتسبورگ اقامت دارد.

کتاب تمام این مدت

نکوداشت های کتاب تمام این مدت
Daughtry and Lippincott (Five Feet Apart) have crafted a fairy tale romance for readers who believe in second and third chances, as well as improbable but destined love. That the pair has built it atop the book’s first half—a fundamentally realistic story of Kyle’s maturation—makes the twists more affecting and, for the right readers, more romantic.
عاشقانه ای افسانه ای را برای خوانندگانی ساخته شده که به شانس های دوم و سوم و همچنین عشق غیرمحتمل اما سرنوشت ساز اعتقاد دارند. اینکه این دو نفر آن را در نیمه اول کتاب ساخته اند - داستانی کاملا واقع گرایانه از بلوغ کایل - این پیچ و تاب ها را تأثیرگذارتر و برای خوانندگان مناسب ، رمانتیک تر می کند.
Publisher's Weekly

The authors of Five Feet Apart have taken their affinity for writing fairytales and crafted a page-turning narrative that will return hope to your heart
نویسنده این کتاب علاقه خود را برای نوشتن داستان های افسانه ای در نظر گرفته و روایت صفحه ای را رقم زده اند که امید را به قلب شما بازمی گرداند
Culturess.com

An emotionally charged contemporary romance that is as much about finding self-worth as it is about falling in love....Using flawed characters flailing to become whole again, Daughtry and Lippincott show the long, difficult road to healing and self-growth. ... All This Time is more than just a romance; it is a lesson in working through trauma and tragedy to understand oneself better.
یک عاشقانه معاصر از نظر عاطفی و احساسی که به یک اندازه در یافتن عزت نفس و عاشق شدن است .... با استفاده از شخصیت های پریشان که دوباره دوباره آن ها را کامل میکنند ، راه طولانی در بهبودی و رشد خود را به آن ها نشان می دهند. ... چیزی فراتر از یک عاشقانه . این درسی است برای کار کردن با آسیب و فاجعه برای درک بهتر خود.
Shelf Awareness Shelf Awareness

قسمت هایی از کتاب تمام این مدت (لذت متن)
با نگرانی به ورودی بیمارستان خیره می شوم، چشم هایم از مسیر اصلی به سمت درمی آید و دوباره برمی گردد، دنبال راننده ای به نام جان هستم تا با یک ماشین قرمز قبل از اینکه به اتاقم برگردانده شوم، سوارم کند. وقتی منتظرم سعی می کنم خونسردی ام را حفظ کنم، اما از فکر دیدن مارلی فقط تا چند دقیقهٔ دیگر، قلبم دیوانه وار در سینه ام می کوبد. عصبانی می شود؟ دوباره به من اعتماد می کند؟ این برای او چطور بوده است؟ به نوعی فقط می دانم او کسی است که همهٔ این ها را درک می کند.

چشم هایم را می بندم، وانمود می کنم خوابم و صبر می کنم پرستار شب برود. یک چشمم را باز می کنم و می بینم دستش را جلو برده تا چراغ ها را خاموش کند، نفسم را حبس می کنم و منتظر می مانم، در تاریکی محو می شود. در که پشت سرش با صدای تق بسته می شود، راه می افتم. اینترنتی تاکسی خبر می کنم و می گویم دورتر از ورودی بیمارستان بایستد، بعد پاهایم را از تخت آویزان می کنم و می ایستم، پای آسیب دیده ام تقریبا زیر سنگینی وزنم خم می شود.

نگاهی به تلفنم می اندازم و می بینم ساعت تقریبا نه و نیم است. خیلی دیر است؟ در را باز می کند؟ راننده می پرسد: «منتظر بمونم؟» و من یک ثانیه درنگ می کنم. بعد سر تکان می دهم. مارلی داخل است. دلیلی ندارد از اینجا بروم. به سختی به پیاده رو می روم و لحظه ای مکث می کنم. ماشین ناپدید می شود. هر قدمی که برمی دارم عصبی تر می شوم، درد پایم هر ثانیه بیشتر می شود، قلبم در سینه ام می کوبد. طولی نمی کشد که فقط «در» میان ماست.