«مارمولک و دمش» نوشتهی طاهره خردور، از مجموعهی «قصههای جورواجور» و برای مخاطبان خردسالان است. این مجموعه ده جلد داستان مختلف است. قهرمانان داستانهای این مجموعه میوهها و حیوانات هستند که کودک را وارد دنیایی خیالی میکند و او را با تجربهها و دنیایی تازه آشنا میکند. شخصیت اصلی این داستان یک مارمولک است که به خوبی و خوشی زندگی میکند. اما یک روز دمش کنده میشود. این موضوع او را خیلی ناراحت میکند. او تصمیم میگیرد برود و از حیوانات دیگر کمک بگیرد. مارمولک با قیافهای پکر و ناراحت دمش را دستش میگیرد و کفشهایش را میپوشد و راه میافتد توی شهر خودشان و به دنبال کسی میگردد که دمش را بدوزد. اول میرود پیش کفشدوزک و میگوید: «بدوز، بدوز، دمم را بدوز.» کفشدوزک میگوید: «چی را بدوزم؟ من کفش دوزم، نه دم دوز!» مارمولک پیش هرکسی که به فکرش میرسد، میرود تا راه چارهای پیدا کند. وسط راه مارمولک خسته میشود و دمش را میگذارد روی کولش و باز هم میگردد. در نهایت، وقتی که خیلی خسته شده است و دمش را زده زیر بغلش و هاج و واج ایستاده، کرم ابریشم به دادش میرسد. نویسنده داستانی ساده و خیالانگیز را با زبانی طنز و بامزه روایت میکند تا کودکان را سرگرم کند و بخنداند. علاوه بر این، در این داستان کودکان با حیوانات مختلف آشنا میشوند و شناختشان از جهان اطراف بیشتر میشود. در این داستان بر مفاهیمی همچون دوستی، مهربانی و کمک و یاری به دیگران تاکید شده است. مامولک دچار مشکل شده است و سعی میکند از دیگران کمک بخواهد، سرانجام نیز کرم ابریشم به او کمک میکند و مشکلش را حل میشود. زبان داستان ساده و مطابق با سن مخاطب است. داستان براساس الگوی مناسبی شکل گرفته؛ قهرمان داستان دچار مشکل میشود و حالا باید این مشکل را حل کند. همین نکته مخاطب خردسال را با داستان همراه میکند تا بفهمد راه حل این مشکل چیست. تصویرهای زیبا و جذاب کتاب نیز به کودک کمک میکنند تا هم داستان را بهتر درک کند و هم وارد جهان خیالانگیز داستان بشود. «مارمولک و دمش» داستان بامزه و طنز است که کودکان از آن لذت میبرند و پا به پای مارمولک پیش میروند تا بفهمند او چگونه مشکلش را حل میکند.
درباره طاهره خردور
طاهره خردور (۱۷ شهریور ۱۳۴۵) نویسنده کودکان و نوجوانان است. از وی آثار بسیاری به چاپ رسیده، از جمله مجموعه «قصههای جوروراجور» شامل ده قصه از وی با تصویگری تصویرگران مختلف برای گروه سنی کودک در نشر پیدایش منتشر شده است. همکاری با نشریاتی چون سروش، پوپک، سنجاقک، رشد، نبات و... در کارنامه کاری خردور مشاهده میشود.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟