کتاب کرج حمله می کند; کتاب کرج حمله می کند

کتاب کرج حمله می کند

Karaj Hamleh Mikonad

کد کتاب : 44784
شابک : 978-6003675964
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 88
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 4 اردیبهشت

معرفی کتاب کرج حمله می کند اثر متین ایزدی

"کرج حمله می کند" کتابی است به قلم "متین ایزدی"، نویسنده ی جوان ایرانی که علاوه بر فعالیت در زمینه ی نویسندگی، به طراحی بازی و عملکرد در عرصه ی رسانه ای بازی های ویدیویی نیز مشغول است. کتاب پیش رو که با عنوان "کرج حمله می کند" به همت نشر نیماژ و در هشتاد و هشت صفحه به انتشار رسیده، بارها مورد بازبینی خود نویسنده قرار گرفته و "متین ایزدی" چندین بار تلاش کرده تا آن را در قالب نمایش نامه، فیلم نامه یا متن یک بازی ویدیویی عرضه کند اما نتیجه این شد که از میان نسخه های متعددی که از "کرج حمله می کند" به قلم او خلق شد، شیوه ی روایی کنونی و قالب داستان کوتاه، مورد پسند شخص وی قرار گرفت. پنج داستانی که در این مجموعه گردآوری شده اند به جز "کرج حمله می کند"، عبارت اند از "بیرون زدن سیل خون از خانه‌ی ایاز و فیاض"، "کشیدن پای از ما بهتران، به کار کاتب کتب کودک در کیش" "قداره اسد" و "ماجرای دیده شدن نهنگ در نهر فیروزآباد".
"متین ایزدی" در تمام قصه های این مجموعه تلاش کرده تا رئالیسم جادویی را با فانتزی های شهری ادغام کند و با در هم آمیختن عناصر گوناگون آن ها به هم، داستان هایی را ایجاد کند که بارقه هایی از ادبیات گمانه زن در بطن آن ها دیده می شود. همانطور که نویسنده خود برای نگارش این اثر در دنیای فانتزی و خیالی قصه ها غوطه ور شده، خوانندگان نیز می توانند با مطالعه ی داستان های این مجموعه، خوانشی متفاوت، جذاب و سرگرم کننده را تجربه کنند.
متین ایزدی
متین ایزدی متولد سال 1364، نویسنده، بازی‌ساز و از بنیان‌گذاران رسانه بازی‌خوار است.متین ایزدی سابقه زیادی در زمینه فعالیت رسانه‌ای بازی‌های ویدیویی، طراحی بازی و نویسندگی برای بازی‌های دارد.
دسته بندی های کتاب کرج حمله می کند
داستان فانتزی
ادبیات داستانی
ادبیات رئالیسم جادویی
مجموعه داستان
داستان کوتاه
ادبیات ایران
دهه 2020 میلادی
قسمت هایی از کتاب کرج حمله می کند (لذت متن)
سرهنگ سه مدل «راست می گه» داشت. راست می گه ی، «خب دیگه دست از سرم بردارید می خوام به کارام برسم.» راست می گه ی، «زر می زنه ولی خب چیکار کنیم دیگه آخر پیری هم صحبت این نادونا شدیم!» و راست می گه ی، «دروغ می گه!»
- ببین، حوصله کنی، سه شبونه روز دیگه ماشین شهر می آد ایجو. میزم ناصر آباد، بقعه ی شیخ علی، از ملای اوجا می پرسم. او خب درسی مکتبی خونده واردتر از این شیخ مصطفی خودمونه ها؟ او که گفتی هم نمی کنیم خدا قهرش بگیره نعوذم بالله! |