کتاب اشباح چینی سانفرانسیسکو

در کتاب «اشباح چینی سانفرانسیسکو» نوشته‌ی مکسین هونگ کینگستون پنج روایت پشت‌سرهم قرار گرفته‌اند که مرز میان خاطره، داستان خانوادگی و افسانه‌های چینی را از بین می‌برند. نویسنده از تجربه‌ی بزرگ‌شدنش در خانواده‌ای مهاجر در کالیفرنیا شروع می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه مجموعه‌ای از داستان‌های شفاهی، هشدارهای خانوادگی و روایت‌های اسطوره‌ای بخشی از ذهنیت کودکی و نوجوانی او را شکل داده‌اند. هر فصل با محوریت یکی از زنان خانواده یا یکی از شخصیت‌های افسانه‌ای پیش می‌رود و نشان می‌دهد که این روایت‌ها چگونه به هویت او پیوند خورده‌اند.
فصل نخست با داستان «زن بی‌نام» آغاز می‌شود؛ زنی از خویشاوندان دور که به دلیل بارداری خارج از ازدواج از سوی روستای خود طرد شده است. روایت این فصل در چند لایه پیش می‌رود: بازگویی خاطره‌ای که مادر نویسنده برایش تعریف کرده، توضیح پیامدهای اجتماعی آن اتفاق در جامعه‌ی سنتی چین و تأثیر این روایت‌های هشداردهنده بر ذهن یک کودک مهاجر.
کینگستون سراغ افسانه‌ی «فا مو لان» می‌رود و آن را با تجربه‌های خودش ترکیب می‌کند. این بخش‌ها هم‌زمان زندگی روزمره‌ی او را در مدرسه و خانه نشان می‌دهند و تصویری از انتظارات فرهنگی و فشارهای دوگانه‌ای را ارائه می‌کنند که کودکان نسل دوم با آن روبه‌رو هستند. مرز میان خیال و واقعیت در این فصول ثابت نیست و نویسنده از عناصر اسطوره‌ای برای توضیح احساسات، ترس‌ها و تلاش برای ساختن تصویری از خود استفاده می‌کند.
فصل پایانی کتاب بیشتر به زندگی خانواده‌ی کینگستون در آمریکا می‌پردازد. موضوع‌هایی مانند یادگیری زبان، برخورد با قوانین و هنجارهای متفاوت، رابطه با هم‌محله‌ای‌ها و نقش اعضای خانواده در محیط‌های جدید بررسی می‌شود. روایت به‌طور کلی شبکه‌ای از خاطرات و داستان‌هاست که نشان می‌دهد ترکیب فرهنگ چینی و تجربه‌ی زندگی در آمریکا چگونه برای نویسنده به مسیری برای فهم گذشته و تعریف هویت تبدیل شده است.