کتاب «نظریهی معرفت در پدیدارشناسی» اثر هنری پیترزما تفسیری تاریخی و نظاممند از آموزههای سه فیلسوف تأثیرگذار قرن بیستم یعنی هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی ارائه میدهد. به عقیدهی نویسنده، دیدگاههای این فیلسوفان در موضوع نظریه معرفت، اگرچه هر یک بهظاهر مجزا هستند، پیوندهای عمیقی با یکدیگر و با رئالیسم کلاسیک دارند که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پس از مقدمات، بحث کتاب با هوسرل آغاز میگردد. برای پدیدارشناسی استعلایی هوسرل، وضعیت شناخت زمانی ممکن میشود که سوژهای فراتر از «انسان عادی» معرفی شود. سوژهی استعلایی، تمامی اشیاء و معانی را در خود میسازد و بدینسان امکان معرفت را تضمین میکند. هایدگر معرفت را نه یک وضعیت ذهنی بلکه گونهای «هستی-در-جهان» میداند. دانستن و شناخت بر اساس دازاین شکل میگیرد که رابطه سوژه و جهان را بهعنوان رویآورندگی توضیح میدهد؛ فضایی که در آن هم عمل و هم معرفت امکانپذیر میشود و شناخت از انگاره به وجود بدل میگردد. دیدگاههای مرلوپونتی دربارهی شناخت، حول «ادراک بدنمند» و تجربهی پیشتأملی میچرخد. نویسنده شرح میدهد که مرلوپونتی معتقد بود ادراک نخستین، خود «معرفت» است و نیازی به تأیید منطقی یا تأمل ذهنی ندارد. او تأکید میکند که معانی حسی و بدنی، پیششرط هر بازتاب و تأملیاند و نمیتوان آنها را از موضوع ادراکشده جدا کرد. نکته محوری نویسنده در سراسر کتاب، «پیوند رئالیسم کلاسیک» با پدیدارشناسی است. او استدلال میکند که هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی در نهایت پدیدارشناسی را با برداشت رئالیستی از وجود جهان و استقلال اشیاء سازگار ساختهاند. چارچوبهای آنان نشان میدهد که اشیاء پیش از ادراک ما وجود مستقل دارند و در عین حال، معرفت ما نسبت به آنها ماهیتی سازنده دارد و از دامهای ایدئالیسم کانتی میرهاند. به طور کلی، ارائهی جمعبندی تاریخی و نظاممند پدیدارشناسی و ساختار منسجم هر فصل با تمرکز جداگانه بر هر فیلسوف از نقاط قوت این کتاب به شمار میآید. کتاب حاضر برای پژوهشگران فلسفه قارهای، دانشجویان تحصیلات تکمیلی فلسفه، و کسانی که به نظریههای معرفت ساختاری علاقهمندند، منبعی ارزشمند محسوب میشود.
درباره هنری پیترزما
هنري پيترزما (Henry Pietersma) استاد دانشگاه تورنتو کانادا می باشد.