کتاب راهنمای به کارگیری هوش هیجانی

در زمانی که هوش هیجانی به واژه‌ای رایج در گفتگوهای حرفه‌ای و شخصی بدل شده، کری گویت تصمیم گرفته نگاهی تازه و واقع‌گرا به آن بیندازد. برخلاف انبوهی از کتاب‌های خودیاری که پر از توصیه‌های مبهم و کلیشه‌ای هستند، "راهنمای به کارگیری هوش هیجانی" آمده تا این مفهوم را از مه‌آلودی درآورد و به ابزاری عملی، قابل سنجش و استفاده‌ی روزمره بدل کند. گویت، استراتژیست رفتاری و بنیان‌گذار گروه مشاوره‌ی "Aperio"، سال‌ها تجربه‌ی مشاوره به شرکت‌های Fortune 500 را به خدمت گرفته تا به ما نشان دهد هوش هیجانی چیزی نیست که فقط در اتاق‌های مشاوره یا جلسات انگیزشی کاربرد داشته باشد؛ بلکه دقیقا همان چیزی است که در قلب تصمیم‌گیری، رهبری، و ارتباطات روزمره زندگی می‌کند.
در این کتاب، EI به پنج مهارت کلیدی تقسیم می‌شود: خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزش، همدلی، و مهارت‌های اجتماعی. اما نکته‌ی متمایز این است که هر کدام از این مهارت‌ها نه‌تنها شرح داده می‌شوند، بلکه با مثال‌های واقعی، چارچوب‌های کاربردی، و تحلیل‌های دقیق به نحوی توضیح داده می‌شوند که بتوان آن‌ها را به‌طور روزمره در محل کار و زندگی شخصی به کار گرفت. گویت همچنین از مفهوم جذاب «اقتصاد عاطفی» سخن می‌گوید؛ ایده‌ای که احساسات انسانی را به‌عنوان یکی از منابع حیاتی، اما اغلب نادیده‌گرفته‌شده‌ی سازمان‌ها معرفی می‌کند. در این اقتصاد، انرژی هیجانی به سرمایه‌ای بدل می‌شود که می‌تواند خلاقیت، همکاری، و رشد را تقویت یا تضعیف کند.
این کتاب در برابر وسوسه‌ی ساده‌سازی بیش از حد مقاومت می‌کند. به جای آن‌که بگوید «شنونده‌ی بهتری باشید» یا «همدل‌تر عمل کنید»، دقیقا نشان می‌دهد که این توصیه‌ها در موقعیت‌های واقعی چطور عملی می‌شوند و چرا از نظر استراتژیک مهم‌اند. برای رهبران، کارآفرینان و اعضای تیم‌هایی که به دنبال "تأثیر واقعی" در کار و ارتباطات خود هستند، این کتاب نه تنها آموزش می‌دهد، بلکه مسلح می‌کند؛ به ابزارهایی که قابل سنجش و پیگیری هستند، نه صرفا الهام‌بخش.
"راهنمای به کارگیری هوش هیجانی" کتابی است برای کسانی که می‌خواهند در دنیای پرآشوب و پرتغییر امروز، موثرتر، شفاف‌تر و انسانی‌تر عمل کنند. این کتاب به ما نشان می‌دهد که هوش هیجانی نه‌فقط درباره‌ی «خوب بودن»، بلکه درباره‌ی تصمیم‌گیری بهتر، هدایت آگاهانه‌تر، و ساختن فضاهایی سالم‌تر برای تعامل است. گویت ما را دعوت می‌کند تا هوش هیجانی را نه به‌عنوان یک مهارت جانبی، بلکه به‌عنوان هسته‌ای برای رهبری و زیستن موثر ببینیم.