کتاب کلارا و خورشید

Klara and the Sun
کد کتاب : 47859
مترجم :
شابک : 978-6003677081
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 328
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

کلارا و خورشید
Klara and the Sun
کد کتاب : 53556
مترجم :
شابک : 978-6227291780
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 303
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

کلارا و خورشید
Klara and the Sun
کد کتاب : 57143
مترجم :
شابک : 978-6220108351‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 321
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

کلارا و خورشید (جلد سخت)
Klara and the Sun
کد کتاب : 46047
مترجم :
شابک : 978-0050879931
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 304
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

کلارا و خورشید
Klara and the Sun
کد کتاب : 52274
مترجم :
شابک : 978-6222331542
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 342
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

کلارا و خورشید
Klara and the Sun
کد کتاب : 46045
مترجم :
شابک : 978-6004614603
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 304
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

کلارا و خورشید
Klara and the Sun
کد کتاب : 51270
مترجم :
شابک : 978-6004057042
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 350
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

کلارا و خورشید
Klara and the Sun
کد کتاب : 52853
مترجم : پریسا دانش اشراقی
شابک : 978-6007505755‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 264
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

کلارا و خورشید
Klara and the Sun
کد کتاب : 81351
مترجم : مریم بابایی
شابک : 978-6227786439
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 339
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب کلارا و خورشید اثر کازوئو ایشی گورو

کتاب «کلارا و خورشید» رمانی نوشته ی «کازوئو ایشی گورو» است که نخستین بار در سال 2021 وارد بازار نشر شد. این رمان، داستان «کلارا» را روایت می کند: یک دوست مصنوعی، رباتی شبه انسان با ویژگی های منحصر به فرد که از مغازه ای که در آن قرار دارد، با دقت به رفتار آدم هایی می نگرد که وارد مغازه می شوند یا از مقابل ویترین در خیابان عبور می کنند. او همچنان امیدوار است که یک مشتری خیلی زود از راه خواهد رسید و او را انتخاب خواهد کرد. کتاب «کلارا و خورشید» اثری هیجان انگیز است که تصویری از جهان در حال تغییر انسان ها را از دریچه ی نگاه یک راوی فراموش نشدنی ارائه می کند؛ راوی ای که به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشی بنیادین است: عاشق شدن به چه معنا است؟

کلارا و خورشید رمان بزرگی ست. یک اثر علمی تخیلی و پادآرمانشهری که رنگ و بوی آثار ماندگار و بزرگ کلاسیک را هم می دهد.

کتاب کلارا و خورشید


ویژگی های کتاب کلارا و خورشید

«ایشی گورو» برنده جایزه نوبل ادبیات

از کتاب های پرفروش نیویرک تایمز

کازوئو ایشی گورو
کازو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ی ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسنده ی انگلیسی ژاپنی تبار است که خانوادهاش وقتی پنج ساله بود، به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته ی نویسندگی خلاق در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کرده است.او یکی از شناخته شده ترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برنده ی جایزه ی وایتبرد و در سال ۱۹۸۹ برای کتاب بازمانده ...
نکوداشت های کتاب کلارا و خورشید
A magnificent new novel from the Nobel laureate Kazuo Ishiguro.
یک رمان جدید خارق العاده از برنده نوبل، «کازوئو ایشی گورو».
Barnes & Noble

One of the most affecting and profound novels Ishiguro has written.
یکی از تأثیرگذارترین و ژرف ترین رمان های «ایشی گورو».
NPR NPR

A poignant meditation on love and loneliness.
تأملی گزنده بر عشق و تنهایی.
The Associated Press

قسمت هایی از کتاب کلارا و خورشید (لذت متن)
می توانستم افرادی را که در خیابان از مقابلمان عبور می کنند ببینم، مدل های مختلف کفششان را، لیوان های کاغذی، کیف های رودوشی و سگ های کوچک؛ اگر می خواستم می توانستم با چشم هایم هر یک از آن ها را دنبال کنم که از خط عابر پیاده عبور می کردند و تا بعد از تابلوی حمل با جرثقیل و جایی که دو مرد تعمیرکار کنار یک زهکش ایستاده بودند و با دستشان اشاره می کردند، به آن ها دید داشتم.

در طول روز خورشید ما را گرم نگه می داشت و «رزا» به نظر خیلی خوشحال بود. ولی متوجه شدم که خیلی به چیزهای دیگر نگاه نمی کرد و چشمانش را به علامت حمل با جرثقیل مقابلمان دوخته بود. فقط وقتی چیزی به او نشان می دادم، سرش را برمی گرداند و بعد جذابیتش برایش کمرنگ می شد و دوباره به تابلو زل می زد.

بعضی از افرادی که آنجا توقف می کردند، هیچ علاقه ای به ما نشان نمی دادند. فقط می خواستند کفش ورزشی شان را دربیاورند و کاری با آن بکنند یا این که وسیله های مستطیلی شان را فشار دهند. اما بعضی از آن ها خیلی به شیشه نزدیک می شدند و به داخل زل می زدند، اکثرشان بچه بودند و در سن و سالی که ما برایشان مناسب بودیم. به نظر می رسید که از دیدنمان خوشحال هستند. کودک با هیجان نزدیک می شد، تنها یا با بزرگترهایش، بعد به ما اشاره می کرد، می خندید، شکلک درمی آورد، به شیشه می زد، دست تکان می داد.