نمایشنامهی «برش» نوشتهی مارک ریونهیل، در سال ۲۰۰۶ برای نخستین بار در سالن Donmar Warehouse لندن به اجرا درآمد و بهسرعت توجه منتقدان را با لحن تاریک و دیستوپیایی خود جلب کرد. این نمایش، که حدود هفتاد و پنج دقیقه طول میکشد و با شش شخصیت (سه زن و سه مرد) اجرا میشود، از جمله آثار شاخص دورهای است که ریونهیل در آن به کاوش در مرزهای میان سیاست، اخلاق و خشونت ساختاری میپردازد. «برش» به ظاهر درباره یک آیین یا عمل جراحی اسرارآمیز به نام «کات» است، اما در عمق خود تصویری از انقیاد انسان در دستگاههای قدرت مدرن ارائه میدهد. داستان حول محور پاول میگردد، مردی میانسال که در محیطی بوروکراتیک به اجرای «برش» مشغول است - عملی که هم درمانی و هم مجازاتی به نظر میرسد، اما ماهیت دقیقش هرگز آشکار نمیشود. در خانه، پاول چهرهای آرام و خانوادگی دارد، اما میان دو جهان متضاد در نوسان است: جهان خصوصی پدر و شوهر بودن، و جهان عمومی کارگزار سیستمی که انسان را به جسمی بیاراده فرو میکاهد. همزمان با بحران درونی پاول، جامعهی پیرامون او نیز در آستانه تغییر است. پسرش گرایشهایی رادیکال پیدا میکند و مراجعانش - از جمله مردی به نام جان - بهدنبال «برش» هستند نه برای نجات، بلکه برای رهایی از خویش. در پایان، موقعیت پاول فرو میپاشد و او در شبکهای از گناه، انقیاد و تردید گرفتار میشود؛ پایانی که نه نتیجهای قطعی بلکه تداوم چرخهای از خشونت و آیین را نشان میدهد. ریونهیل در این اثر از سنت تئاتر سیاسی بریتانیا الهام میگیرد، اما آن را به سطحی وجودی و استعاری ارتقا میدهد. «برش» از یکسو نقدی بر بوروکراسی و قدرت نهادی است که انسان را به ابزار تبدیل میکند، و از سوی دیگر تأملی درباب همدستی فرد در شرارت سیستماتیک. پاول تجسم انسانی است که از کاری که میکند بیزار است اما ادامهاش میدهد، زیرا نظم اجتماعی او را در بر گرفته است. ریونهیل در اینجا پرسش کلاسیکی را بهروز میکند: چگونه مردم معمولی در نظامهای غیرانسانی مشارکت میکنند؟ در پس این مضمون اخلاقی، نمایش جنبهای آیینی و اسطورهای دارد. «برش» نهتنها یک روش جراحی بلکه نمادی از پاکسازی، کنترل و بازآفرینی اجباری است - آیینی مدرن که دولت، شرکت یا مذهب میتواند آن را به کار گیرد. میل جان برای تجربهی این عمل، تمنای انسان معاصر برای رهایی از بدن، از مسئولیت و حتی از آگاهی است؛ اما همین میل، ابزار استمرار سلطه میشود. به این ترتیب، ریونهیل مرز میان آزادی و انقیاد را واژگون میکند. سبک نمایش مینیمالیستی است: گفتوگوهای سرد و بریده، صحنههای محدود و فضایی که میان خانه و اداره جابهجا میشود. این سادگی ظاهری، به نمایش عمقی تمثیلی میبخشد و بیننده را وادار میکند جاهای خالی را پر کند. با این حال، برخی منتقدان این ابهام را ضعف دانستهاند و اثر را به «ملایمت و عدم وضوح عاطفی» متهم کردهاند. اما همین ابهام است که به «برش» قدرت ماندگاری میدهد؛ چراکه هر مخاطب، در خلأ معنایی آن، تصویر نظامهای قدرت در جهان واقعی را بازمیبیند. در نهایت، «برش» در سطحی فراتر از یک تئاتر سیاسی، به مراقبهای درباره وضعیت انسان مدرن بدل میشود: موجودی که میان وفاداری و انزجار، وظیفه و گناه، تسلیم و مقاومت گرفتار است. ریونهیل با این اثر میپرسد: در جهانی که آیینهای کنترل در قالب درمان و اصلاح عرضه میشوند، چه کسی قربانی است و چه کسی مجری؟ و شاید پاسخش این باشد که در این چرخه، همه تا حدی هر دو هستند.
درباره مارک ریون هیل
مارک ریونهیل (Mark Ravenhill؛ زادهٔ ۱۹۶۶) نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، بازیگر تئاتر، روزنامهنگار، و کارگردان نمایش اهل بریتانیا است. تنها اثر ترجمه شده از او در ایران: نمایشنامه ((بُرش)) با ترجمه حمید دشتی و توسط نشر کرگدن است.