کتاب آشنایی با تفکر تحلیلگرانه

The Thinker's Guide to Analytic Thinking
واسازی تفکر و بررسی اجزای آن
کد کتاب : 49170
مترجم :
شابک : 978-9642072682
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 78
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2003
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب آشنایی با تفکر تحلیلگرانه اثر ریچارد پل

کتاب «آشنایی با تفکر تحلیلگرانه،» عمل تجزیه و تحلیل مشکلات و فرصت ها را بررسی می کند و چارچوبی برای یافتن مخرج های مشترک ، ناسازگاری ها ، سوگیری ها و علل زمینه ای فراهم می کند.

این به خوانندگان کمک می کند تا در منطق موضوعات و حرفه ها فکر کنند. با ارائه ابزارهای مناسب برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی اندیشه ، خوانندگان را قادر می سازد تا با اطمینان به هر تصمیمی رسیدگی کنند.

این کتاب به عنوان بخشی از کتابخانه راهنمای متفکر ، مأموریت بنیاد تفکر انتقادی را برای ارتقاء جوامع انتقادی متقاعد شده از طریق پرورش توانایی ها و فضایل اساسی فکری در هر زمینه مطالعاتی در سراسر جهان پیش می برد.

دکتر لیندا الدر یک روانشناس آموزشی و دارای اعتبار بین المللی در زمینه تفکر انتقادی است که هم روانشناسی و هم تفکر انتقادی را در سطح دانشگاه آموزش داده است. او به مدت 25 سال رئیس بنیاد تفکر انتقادی و مدیر اجرایی مرکز تفکر انتقادی بوده است. او علاقه خاصی به رابطه اندیشه و احساسات ، و همچنین شناختی و عاطفی دارد و نظریه اصلی مراحل توسعه تفکر انتقادی را ارائه کرده است.

دکتر ریچارد پل یکی از طرفداران برجسته تفکر انتقادی بود و از طریق کار و میراث خود ، متفکر برجسته ای در این زمینه باقی ماند. وی در سال 1980 مرکز تفکر انتقادی را در دانشگاه ایالتی سونوما تأسیس کرد. او مفاهیم ، اصول و نظریه ای را که برای تصور قوی و مستحکم تفکر انتقادی ضروری است ، توسعه داد. پل بیش از دویست مقاله و هفت کتاب در زمینه تفکر انتقادی تألیف یا همکاری کرد.

کتاب آشنایی با تفکر تحلیلگرانه

قسمت هایی از کتاب آشنایی با تفکر تحلیلگرانه (لذت متن)
برای جدی گرفتن تفکر نخست باید سرشت ذاتا معیوب تفکر ناپرورده ی انسان را بپذیریم. به بیان دیگر، تفکر انسانی به طور طبیعی و بدون دخالت فعالانه مشکل زاست. برای مثال، انسان ها پیش داوری می کنند. ما در مورد یکدیگر تصورات قالبی داریم. به معیارهایی که برای دیگران قائلیم پایبند نیستیم. گاه مرتکب قتل می شویم، دزدی می کنیم، و شکنجه می دهیم. غالبا مشکلات مهمی را که با عزم و تفکر خوب حل شدنی است نادیده می گیریم مشکلاتی چون گرسنگی، فقر و آوارگی.

برای مثال به خانم مدیر شرکتی فکر کنید که پس از مصاحبه با متقاضیان مرد و زن، همواره متقاضیان زن را استخدام می کند ( ۱) . او خودش را منصف و بی طرف می انگارد. اگر از او بپرسند چرا فقط کارمندان زن را انتخاب می کند، احتمالا دلایلی در تایید تصمیماتش خواهد آورد مثلا اطلاعاتی درباره ی تجربه ی کاری و مهارت های متقاضیان و غیره. او هنگام توجیه تصمیمات استخدامی اش خود را فردی عادل می پندارد که دارد تلاش می کند بهترین کارمندان را برای این شغل انتخاب کند. درواقع این فرد تنها در صورتی می تواند رفتارش را در ذهن خود توجیه کند که آن را عین عدالت در نظر آورد. به عبارت دیگر، در ذهن ما تفکر مغرضانه به صورت تفکری بدون پیش داوری و غرض ورزی ظاهر می شود. این طور نیست که ما خود را در اشتباه ببینیم و به رغم آن افکارمان را عملی کنیم. اتفاقا خود را بحق می بینیم، می پنداریم که داریم معقول ترین کار را در آن موقعیت انجام می دهیم حتی زمانی که سخت در اشتباهیم.

سرشت انسان چنین است. همه ی ما، با درجات مختلف، دچار پیش داوری هستیم. همه تصورات قالبی داریم و خود را فریب می دهیم. چنین می پنداریم که حقیقت نزد ماست؛ اما در حقیقت، همه قربانی خودمحوری انسانی هستیم اگرچه نه همه به یک اندازه. هیچ کدام از ما هرگز متفکر کاملی نخواهیم بود، اما همه می توانیم متفکران بهتری باشیم. برای رشد در مقام متفکر باید پیوسته بکوشیم آنچه را که در تفکرمان ناخودآگاه است به سطح خودآگاه برسانیم. باید مشکلاتی را که در تفکرمان وجود دارد پیدا کنیم و با آن ها روبه رو شویم. فقط پس از این است که می توانیم بهبود قابل توجهی در تفکرمان و در زندگی مان به وجود آوریم.