کتاب خواب بی پایان

Le Sommeil délivré
کد کتاب : 51824
مترجم :
شابک : 978-6008975885
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 243
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1952
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 9 مرداد

معرفی کتاب خواب بی پایان اثر آندره شدید

کتاب خواب بی‌پایان، اولین کتاب آندره شدید، در سال ۱۹۵۲ نوشته شده است اما می‌توان آن را کتابی امروزی به شمار آورد. آندره شدید به دلیل بروز جنگ و ناآرامی‌های لبنان در سال ۱۹۴۶ برای همیشه به همراه همسرش آنجا را ترک کرد و به پاریس رفت. او زبان فرانسه را به عنوان زبان نوشتاری‌اش انتخاب کرد. امروزه شدید در ادبیات معاصر فرانسه، اسم و جایگاه ویژه‌ای دارد. آندره شدید در رمان خواب بی‌پایان توانسته است با ظرافت و زیرکی، زندگی زنی را به تصویر بکشد که بدبختی و سیه‌روزی، سرنوشت محتومش است. سامیه، شخصیت اصلی کتاب، زنی است در مصر، که می‌خواهد بگریزد: از همه‌چیز، از موقعیتی که در آن است، از نقش زن بودنش در زندگی، از زندگی زناشویی که پدرش برایش ترتیب داده، از نقش همسر بودن در روستایی کوچک کنار رود نیل، از مادر شدن و بعد هم از درد از دست دادن بچه‌اش... سامیه می‌خواهد از تمام این‌ها بگریزد. فریاد سامیه، زمان‌ها و مرزها را در هم می‌شکند و پیش می‌رود و به دیگر فریاد‌ها می‌پیوندد. اما آیا طغیان کردن امکان‌پذیر است، آن هم در شرایطی که فقط تسلیم بودن را آموخته ایم؟ آیا می‌توان طغیان کرد بی‌آنکه دست به نابودی خود زد؟ خواب بی‌پایان رمانی پرتعلیق و پرکشش است که سبک و سیاقی ساده دارد اما در عین‌حال ظرافتی شعر‌گونه نیز در برخی از توصیف‌هایش به چشم می‌خورد.

کتاب خواب بی پایان

آندره شدید
آندره شدید (20 مارس 1920 - 6 فوریه 2011) (آندره ساب خوری) ، شاعر و داستان نویس مصری-فرانسوی ، از نژاد لبنانی بود. او دریافت کننده جوایز متعدد ادبی است و در سال 2009 به عنوان افسر بزرگ لژیون افتخار فرانسه شناخته شد.
قسمت هایی از کتاب خواب بی پایان (لذت متن)
( ام الخیر ) برایم تعریف کرد چه بر سر ( سیده ) آمده است. پدر و برادرش او را با ضربات چاقو کشته بودند. سیده بزرگ ترین بچه ی خانه بوده و خودش خواهر و برادرهایش را بزرگ کرده بود. ( رتیبه ) را هم همین طور. شبی او را با مردی نزدیک نخلستان می بینند. خبر به گوش پدر و برادرش می رسد. سیده بیوه بود اما حالا او را با مرد دیگری دیده بودند. این دیگر ننگ بود. پدر و برادرش سرافکنده شدند و آبرویشان رفت و با دست خودشان سیده را کشتند!